نقاشی هندو ایرانی
مکتب هند و ایرانی
نقاشی هند قبل از قرن 11 سبکی بود که بیشتر از موازین اروپایی و بومی سر چشمه میگرفت این سبک در مراحل اولیه خود از هنر ایران آموخت و در دوره جهانگیر و شاه جهان چهر ه نگاری و نقاشی حیوانات به اوج رسید و در ان زمان تشخیص مایه ایرانی ان مشکل بود نقاشان ایران در هند ترقی کردند و آزادی عمل داشتند و دست به ابتکار زدند و جهانگیر و شاه جهان از نوادگان بابر بودند که در دوره آنها رشته های هنری ایران به هند رفت ودر خدمت شاهان مغولی هند قرار گرفت صورت سازی یا پرتره سازی در میان هندیان باب شد و نگارگری در مکتب هند جنبه تزئینی خود را ازدست داد و شخصیت واقعی یافت .
تمایزات مکتب اول صفوی با مکتب هندی : پیکر های ایرانی خواب آلود و آرام اند – چادر تصاویر ایرانمی جنبه تزئینی دارد – نقاشی ایرانی سعی میکرد با ایجاد تناسب رنگها صفحاتی ایجاد کند که بیشتر خط چشم و روحی باشد و قهرمانان صفحات مصور را فقط بهانه ایی برای ایجاد هماهنگی خطوط و رنگ به کار برده است – در زمینه چهره نگاری تصاویر شخصیت ها هیچ گونه شباهت به فرد مورد نظر نداشت و بیشتر جنبه تزئینی دارد – موضوعات هنوز موضوع کتاب بوده و تنها در دوره دوم صفوی تصاویر تک دیده میشود – اندام ها به شیوه سابق ترسیم میشد و بیشتر ظرافت و ظواهر است
علایم مکتب هند و ایرانی : مکتب مغولی هند از قرن 11 بیشتر متاثر از هنر نقاشی غرب و بومی خود انها است – در مراحل اولیه از هنر ایرانی مایه میگیرد – اوج تکامل پرتره سازی در مکتب هندی زمان شاه جهان و جهانگیر بود –ترسیم حیوانات با زیبایی تمام بود – پیکر های هندی درشت اندام و چشم گیراست – پیکر های هندی پر نیرو و واقعیت صحنه های تاریخی را آشکار میکند حتی چادر اردوی سپاه را هم با واقعیت نشان میدهد – مینیاتور در مکتب جهانگیر جنبه تزئینی خود را از دست داد و شخصیت واقعی یافت – نقاش هندی در نظر نداشت که داستانی را مصور کند بلکه منظره ایی از مناظر دربار را مانند دوربین عکاسی نشان میداد – ترسیم خانم های دربار با تمام خصوصیات و جزئیات حالت و قیافه نمایان میشد – نقاش هندی اشخاص را شبیه به خودشان ترسیم میکرد و منظور او شناخت افراد بود – تعادل بر هم زده شد و قرینه سازی و یک مرکز دید در کار های انان بود –تضاد بین سیاهی شب و سفیدی دامن زنان – بکارگیری نقاط نورانی بالای صفحه برای ایجاد تعادل از حیث رنگ شبیه به کارهای رامبراند – تصویر سازی امرا و شاهان و زنان و مردان دربارو علما و سرداران و نقاشان – نزدیکی نقاشی با طبیعت و دوری از جنبه تزئینی – رنگ جای خود را بخ خط داد – بیان حرکت در تصاویر توسط قهر مانان .