مریم وبلاگ

پوشاک و شخصیت زن ایران در گذر تاریخ-6

 

مروری بر جایگاه و موضوع شخصیت زن ایرانی ادوار تاریخی

   مطالعه تاریخ شخصیت سازی زنان ایرانی همواره قابل تعمق است که یکی از عوامل ان تاثیر فرهنگ هایی است که در ادوار تاریخی بر فرهنگ غالب ایران تحمیل شده است زیرا ایران همواره مورد حمله سایر ملل قرار گرفته و فرهنگ ایرانی با تلفیق فرهنگ های مختلف ملتها سنتهای جامعه را دستخوش تغییر قرار داده است اصلی که توانسته براحتی بر اصول فکری و قواعد فرهنگی ایرانیان بویژه نحوه اعتقادی انان به موضوع زن موثر باشد بدین ترتیب تصویری که از زن در هنر ارائه می شود متاثر از نوع دیدگاههای اعتقادی و باورهایی است که نسبت به زن بوجود امده و در هر دوره تاریخی دیدگاهها و تلقینات مختلفی نسبت به زن را در جامعه سنتی بوجود اورده است مثلا «...در جامعه اولیه عصر باستان مفهوم خانواده و زن به شکل امروزی نبود و زن مفهوم خاصی داشت زیرا اسطوره شناسی و هنر ،   زن را در این دوره تاریخی مظهر نعمت می داند چرا که در دوره مادرشاهیفعالیت کشاورزی و اعمال اقتصادی به همت زنان صورت می گرفت و دوام وبقای جامعه به دست زن بوده است  مانند ریاست قبایل و همچنین احترام به جد مادری  زیرا زن با  مرد در کار تولید و رفع نیاز زندگی همکاری داشت  و از طرفی تولید مثل و استمرار نسل به طور فطری و طبیعی بر عهده او بود لذا ارزش  واهمیت زن نسبت به مرد افزایش یافت  در دوره مادرشاهی؛ حق فرمانروایی؛ حق قضاوت ؛ حق اداره امور خانواده ؛ و توزیع خورد و خوراک و آنچه زندگی بشر وابسته به آن بود ؛ همه در دست زن بوده است؛ مرد به شکار می پرداخت؛ و زن حق توزیع داشت اختلاف نیروی بدنی قابل ملاحظه نبود و حتی در این جامعه  ابتدایی وظایف سنگین به عهده زن گذاشته شده بود زن مقامی برتر نسبت به مرد داشت تا جاییکه  نگهداری آتش ؛ نگهبانی خانه ؛ تهیه و پخت غذا ؛ ساختن ظروف سفالی ؛ نگهداری فرزندان باعث اولویت زن نسبت به مرد شد و اداره کارهای قبیله به دست او افتاد. در عین حال سلسله انساب خانواده به نام زن خوانده می شد این نحوه اولویت زن بر مرد به صورت عصر مادر شاهی در فلات ایران شروع شد؛ و یکی از خصایص ساکنان ایران بود که بعدها در آداب آریاهای فاتح وارد شد ه است  علاوه بر رهبری اقتصادی و اجتماعی مقام روحانیت نیز از امتیازات زن بود؛ و ایرانیان مانند همسایگان خود مذهب مادرخدایی داشته اند و در نواحی مختلف ایران پرستش الهه مادر رواج داشت که نمونه ان در ایران مجسمه ملکه عیلام  نا پیراسو است که معرف وضع اجتماعی زن در آن روزگار می باشد  ..»[1] بعدهاحضور سه دوره تاریخی ایران با ظهور مذهب زرتشت تغییری بنیادی بر جایگاه نظام زن مادر خدایی فلات ایران گذاشت که مطالعه تفکر زرتشت نسبت به موضوع زن موید ان است به نحوی که با تعالیم مزدایی زن و مرد یکسان پنداشته شد و در ارتقای مقام زن تاثیر جدی گذاشت زیرا در دین زرتشت هر انسانی که از دانش و نیکی برخوردار باشد محترم است و در کتاب بندهش فصل 15 تاکید میکند در آغاز آفرینش به خواست اهورا مزدا از دو ساقه ریواس دو انسان خلق شد که هر دو از یک سرشت بودند و اهورا مزدا با هر دو یکسان سخن گفت و هردو را به انجام کردار و گفتار و اندیشه نیک دعوت نمود با توجه به این تعلیم بر می آید که بین زن و مرد هیچ تمایزی نیست و از روز آفرینش زن و مرد یکسان بودند و در پایان جهان هم برابرند همچنین در آخر زمان از 30 نفر یاران منجی نیمی زنان اند و از شش امشاسپند زرتشتی 3 امشاسپند ضمیر مونث دارند در این میان تعدادی از ایزدان جنبه زنانه داشته و ایزد دئنا یا وجدان و چیستا بمعنی خرد و دانش مونث است در ارتباط با احکام اجتماعی زن زرتشتی در صف همسری یک مرد قرار دارد نه در ردیف اموال و یا تابعین او و در کلیه حقوق با مرد برابر است زن در زندگی خصوصی اندیشه زرتشت از آزادی کامل برخوردار بوده و پس از مرگ به روان فروهر زن و مرد یکسان درود فرستاده میشود زنان در دوره قرون اولیه زرتشت ( هخامنشی ) از حقوق متعالی برخوردار بود که نمونه آن الواح بجا مانده از تخت جمشید میباشد که زنان و مردان با هم مشارکت داشته و حقوق و مزایای جنسی برابر دریافت می کردند تا اینکه بعد از سقوط هخامنشی جایگاه زن سیر نزولی پیمود وسپس در عصر ساسانی اهمیت یافت زیرا سیستم حکومت به طریق موبد شاهی اداره میشد که سبب گردید تا زن ایرانی تحت تعالیم زرتشتی گری امتیازاتی جدید بدست آورد «...از کارنامه اردشیر بابکان اینطور برمی آید که شخصیت زن از همان آغاز کار محترم شمرده می شد؛ و زن از موقعیت خاصی در دوره ساسانیان برخوردار بوده است تا جایی که در پندنامه آذرپاد( مهر اسپند) به پسر خود اینطور می گوید: اگر تو را فرزندی است؛ خواه دختر و خواه پسر او را به دبستان بفرست تا با فروغ خرد و دانش آراسته گردد و نیکو زندگی کنددر این زمان دختران نه تنها در حقوق بلکه در تکالیف و مسئولیت ها نیز در ردیف پسران خانواده بوده اند حتی پس از درگذشت پدر خانواده حق ولایت با مادر بود؛ و ریاست خانواده به او تفویض می گشت...[2]»برای مطالعه و شناخت وضعیت و شان زن ایرانی دوره اسلامی می توان به کتاب زن در عصر مغول تالیف خانم شیرین بیانی رجوع کرد «...در بیشتر ادوار تاریخ اسلام زنان رسما در امور سیاسی دخالت نداشتند مگر در موارد خاص که زنی بر اساس لیاقت و شجاعت خود در عرصه جامعه و سیاست قدم نهادند در دوره استیلای ترکان از لحاظ شباهت آداب و رسوم سنتهای قبیله ایی آنها به اهمیت و قدرت سیاسی زن برمی خوریم که زمینه ایی مساعد برای زنان فراهم نمود از زمان حمله مغول حدود 2 قرن از تسلط ترکان می گذشت و در این زمان زن بنا بر سنت قبیله ایی آسیای مرکزی حقوق خود را در ایران تثبیت نموده بود ترکها مانند مغولان برای زن اهمیت قایل بودند و مرد و زن حقوق مساوی داشتند زنان در کارهای خانه، گردش چرخ اقتصادی، جنگ و همچنین در امور سیاسی و مسائل گوناگون همپای مردانشان مشغول فعالیت بودند همچنین زنان در این دوره اموال و ثروتهای خاص خویش داشتند و به مقامات مهم نائل می شدند و همچنین در موقع لزوم زمام امور قبیله و یا ایل را در دست می گرفتند دوره غزنوی زنان نقش خود را بطور غیر مستقیم و در خلال اقدامات سیاسی، مانند مساله جانشینی سلاطین، سیاست نزدیکی با دولتهای همجوار، عقد معاهدات صلح و نظیر آن ایفا کرده انددر این دوره ازدواجهای سلاطین با دختران حاکم رواج داشت که بیشتر جنبه سیاسی و مادی داشتند که بمنظور نزدیکی به سلطان و یا تشدید رابطه دوستی با او بوده است در دوره سلجوقی بتدریج زمینه نفوذ پذیری سنن قبیله ای زیاد شد و مثل گذشته تظاهر و تعصب مذهبی نداشتند زنان از پس پرده بیرون آمدند و قدرت و مقامی را که در سرزمینهای موطن خود داشتند باز یافتند. در این دوره زنان بسلطنت و حکومت رسیده و مستقیم یا غیر مستقیم در کار سلطنت شوهران یا فرزندان خود شریک بودند در زمان حکومت سلجوقی و سپس اتابکان زنان نقش بسیار موثری را در تشکیل و دوام حکومتهای محلی ایران به عهده داشته اند و موفقیتهائی در مقابل ایلخانان به دست آورده اند .ادامه دارد...



[1] - نک : مجموعه مقالات کتاب ماه هنر / شماره 49و50/ مهر و آبان سال 1381/ اسطوره و جنسیت .  

[2] -http://www.patish.blogfa.com/post-1.aspx