سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مریم وبلاگ

رنگ - نماد و سنت در هنر ایرانی - اسلامی -6

نتیجه :

   رنگها مانند دیگر عناصر تزئینی اشکال هنر های سنتی توانسته اند تا در انتقال پیام های معنوی خود به صورت نماد و نشانه عمل کنند و از انجا که هنر های سنتی و صنایع دستی هر منطقه ایی مطابق با سنت و فرهنگ بومی مردمان همان منطقه رشد می کنند و باورهای مردم در تکوین اسطوره ها و آیین های آنان دخالت مستقیم داشته است سبب گردید که براساس تعالیم معنوی برگرفته از آیات قرآن کریم و روایات اسلامی آموزه های خود را در قالب تمثیل و نماد در اشکال و صور متنوع هنری بیان کنند و یکی از این اشکال و صور نمادین رنگها هستند تمدنهای پیشین همواره از رنگها برای بیان ناگفته های معنوی خود بهره مند شده اند و این موضوع را می توان در یافته های باستان شناسی و همچنین آثار هنرهای سنتی و صنایع دستی مناطق بومی با پشتوانه های تاریخی و فرهنگی مشاهده نمود از آنجا که رنگها حاصل پرتوهای نوری هستند و این باور از گذشته باستان وجود داشته است که هر چه هست و دیده می شود مظاهری از قدرت الهی است و نورهای رنگین هم از این قاعده جدا نیستند متفکران ایرانی را بر آن داشت درباره ماهیت نور و رنگها بیشتر تجسس کنند و در نتیجه برای مفاهیم رنگین ماهیت الهی قایل شوند و رنگ را از مظاهر قدرت او دانسته و با استفاده از تعالیم آیات قران از رنگها به عنوان نمادی از مظاهر الهی و قدرت خداوند در خلق هستی نام برنددانشمندان فلسفه اسلامی تا جایی پیش رفتند که برای 7 رنگ به 7 مرتبه باطنی اشاره نمودند و هر رنگی را به یکی از مراتب تعالی وجودی و خویشتن انسانی انتساب کردند و هر مرتبه را به یکی از پیامبران نسبت دادند به نحوی که این نظریه سبب گردید تا به مسئله انسان نورانی و ماهیت ازلی و فرشته گون انسانی صحه گذاشته و فلسفه نور و انسان نورانی پیش از اسلام را با منشاء(فر) زرتشتی را با قوت بیشتری جلوه گر نماید نور و رنگ همواره با تاثیرات اجتماعی فرهنگی روانی و دینی وا سطوره ایی خود از دیر باز در طبیعت و محیط پیرامون انسانها دخالت مستقیم داشته است و انسانها از گذشته به ان به عنوان یکی از مظاهر قدرت خداوندی می نگریستند و برای ان جایگاه والایی قایل بودند نور الهی منشاء رنگها است و این نور رنگین از ازل صادر شده است و از انجا که اولین چیزی را که خداوند آفرید نور بود و این نور در اندیشه اسلامی نوری بی رنگ و یا همان نور سفید است که نمادی از تعالی و پاکی و توحید می باشد و بالاترین رنگ از این نور به رنگ سیاه خود را نشان می دهد که همان نمادی از ذات حق محسوب می شود رنگی که از شدت نورانی بودن به رنگ سیاه خود را نشان داده است رنگی که نماد لاشی یا هیچی یا همان نقطه مرکزی وجودی است که در اندیشه همه ادیان ازارزش معنوی و باطنی خاصی برخوردار است تا جایی که سرمنشا هستی طبیعت را در درجه اول همان تاریکی بی نهایت دانسته اند که سالک هنرمندر ا بخود جلب می کند و با اندکی صفا و روشنی به اشکال متفاوت خود را ظاهر میسازد و این اشکال و صور معنوی تماما به صور نمادین با رنگهای درخشان خود را نشان میدهند هنرمندان دوره های متفاوت سنتی همواره با استفاده از تعالیم معنوی در مسیری سرشار از روح معنویت به آفرینش های هنری دست می زدند و کار خود را یک امر الهی دانسته و برای هر گونه تولید هنری در عرصه هنرهای سنتی و صنایع دستی به اعتقادات دینی و باورهای معنوی خود تمسک می جستند به نحوی که هنر از صنعت برای انان دو مقوله جدا نبوده است و هنر سنتی را راهی برای دستیابی به انسانیت انسان و رسیدن به نقطه مرکزی وجود می دانستند در نتیجه در کنار تعالیم فلاسفه اسلامی همه مظاهر خلقت و طبیعت را به منزله آیتی دانسته و سعی در نمایش نشانه های الهی طبیعت داشتند و یکی از این مصادیق استفاده معنوی و باطنی از سرشت الهی رنگها با منشائ نورانی ان در خلق و افرینش اثار هنرهای سنتی در قالب نماد و نشانه نمود یافته است زیرا صورت های نمادین رنگهای معنوی هیچ گاه با چشم تن دیده نمیشوند و فقط اندام های بدن لطیف در سیر تکاملی خود قادر به درک آن است و هر مرحله از سیر تعالی این بدن سبب می گردد تا حس های فراحسی از طریق رنگها مشاهده شود به نحوی که در گام اول نور سفید به نشانه اسلام و سپس نور زرد نمادی از ایمان و بعد نور آبی نمادی از احسان و چهارم نور سبز به نشانه نفس مطمئنه و در حرکت پنجم به آبی نیلی می رسد که نشانه یقین و در مرحله ششم نور سرخ ظاهر میشود که نمادی از معرفت و دانش و حکمت و در گام هفتم نور سیاه دیده میشود که نشانه عین الیقین است و هنرمند سنت گرا همواره با شناخت کامل از ماهیت نور و رنگ برای تعالی وجود و منش خود از فرم ها و طرح های هنرهای سنتی با ترکیب بندی متقارن و مکمل رنگها سعی در انعکاس همان باورها ی معنوی و باطنی خوددر اندیشه نور داشته است باورهایی که ریشه مذهبی دارند و پشتوانه ان به گذشته دور باز می گردد تا جایی که غزالی رساله ایی به نام مشکوه الانوار دارد که با آیه (ا....نورالسموات و الارض )سوره نور شروع شده و سپس به ثنویت کهن ایرانی نور و تاریکی که پس از او توسط سهروردی گسترش یافته بازگشته و اعلام داشته که نور تنها وجود حقیقی است و هیچ ظلمتی عظیم تر از ظلمت لا موجود نیست اما ذات نور ظهور یا تجلی است و جهان از ظلمت پدیدار شد ولی خدا از نور خود بر آن پاشید و هر بخش آن به فراخور نوری که دریافت با درجه ایی قابل رویت شد اجسام متفاوتند برخی تاریک برخی تار و برخی روشن و برخی روشنی بخش به این نحو مردم با هم فرق می کنند برخی از موجودات انسانی یکدیگر را تنویر می کنند و از اینجاست که پیامبر اسلام ص در قرآن ( سراج منیر ) خوانده شد (سوره احزاب 46) در نتیجه هنرمندان هنرهای سنتی و صنایع دستی دانسته یا ندانسته بنا به تاثیر مثبت اندیشه های دینی و معنوی خود از دیرباز سعی داشته اند تا با بهر ه برداری از رنگها ی نمادین و ترکیب بندی ان در اشکال و فرم های متنوع هندسی به ماهیت ازلی نور الهی که سرمنشا هستی مخلوقات است حرکت داده و همان روح الهی را در قالب  رنگهای نورانی و درخشان حضوری زنده بخشیده و از این طریق به همگان اعلام کنند که آنچه هست و دیده می شود همگی نور است و این نور همان جلوه خداست که به رنگها خودر اظاهر نمود تا از این طریق بینندگان خود را شاد کند ( لونها تسر الناظرین /رنگ آن بینندگان را خرسند می سازد : بقره آیه 62) نورهای رنگین برای هنرمندان سنتی حالت مظهر وجود خدا و خرد اوست و نشانه و نمادی از ابعاد گوناگون وجود هستند هنرمندان عارف با بینش دقیق نسبت به ماهیت متعالی نور های رنگین معتقدند که ارزش هر موجودی به قابلیتی است که از نور حق می گیرند و آن نور واقعی است نور واقعی که بی رنگ است و همان رنگ خداست و هرکس به رنگ خدا در آید بی شک مومن حقیقی است .

 

 

 

منابع و مراجع :

1-       آموزگار .ژاله ,(1384 ),« تاریخ اساطیری ایران »,نشر سمت , تهران .

2-       چوناکو.ا.م, (1376),«مقاله جنبه نمادین رنگ در متن های پهلوی » , نامه فرهنگستان , سال 3, شماره 12 .

3-       اردلان و بختیار .نادر .لاله , (1380), «حس وحدت » , حمید . شاهرخ , نشر خاک , تهران .

4-       قطب. محمد, (؟),«آفرینش هنری در قرآن» ,محمد مهدی فولادوند , نشر بنیاد قرآن , تهران.

5-       میرچا . الیاده ,(1368),«آیین ها و نمادهای آشنا سازی » ,نصرالله زنگویی , نشر آگاه , تهران.

6-       مراثی. محسن ,(1380),«مبانی و سوابق کاربرد طلا و لاجورد در هنر ایرانی »,هنرنامه , سال 4, شماره 11 , تهران

7-       بروجنی . فرهمند,(1386), « رنگ در سنت اسلام »,کتاب ماه هنر ,تهران.

8-       مجلسی. ابوذر ,(1387), «مفهوم نور و رنگ و بررسی آرای هانری کربن در کتاب انسان نورانی در تصوف ایرانی »,کتاب ماه هنر . شماره 118 , تهران .

9-       رضایی مطلق. نیره , (1375), « نماد رنگها در تاریخ ایران و اسلام » , سروش , ش797 . تهران .

10-    ملاصدرا , (1346), « تفسیر آیه نور » , محمد . خواجوی , نشر بیدار , قم .

11-    نصر. حسین ,(1375),«هنر و معنویت اسلامی » ,رحیم .قاسمیان , دفتر مطالعات دینی هنر , تهران.

12-    بلخاری .حسن ,(1384),« تجلی نور و رنگ در هنرهای ایرانی – اسلامی », سوره مهر , تهران.

13-    آیت الهی . حبیب ال.. ,(1364) ,« هنر چیست ؟ », مرکز نشر فرهنگی رجاء , تهران .

14-    صدیق . مصطفی , (1344), « مقاله سفالگری لالجین » , هنر و مردم , شماره 30 , تهران .

15-    نجم الدین رازی , ( 1383 ) , « گزیده مرصاد العباد » , محمد حسین ریاحی , نشر علمی , تهران .

16-    سجودی . فرزان ,( 1383) , « مجموعه مقالات نشانه شناسی » , فرهنگستان هنر , تهران .

 

    

مریم فدایی

پائیز سال 89