مریم وبلاگ

رنگ - نماد و سنت در هنر ایرانی - اسلامی -5

نماد شناسی فلسفی رنگها در آثار صنایع دستی همدان

 با توجه به توضیحات مبانی سنتی نور و رنگ که تاکنون بیان گردید به این موضوع پی می بریم که تمام هنرمندان سنتی با آموزه های معنوی که از تعالیم قرانی دریافته اند در طرح اندازی و بهره برداری از رنگها برای تزئین دست ساخته های خود بهره بردند و در این بین رنگها با این تفکر که هیچ گاه به واقعیت های عالم بیرون وفادار نیستند و همواره رنگهای متفاوتی از آنها بدست می آید توانسته اند تا روایتگر عالم دیگری بوده و عالمی را برای هنرمندان سنتی ایجاد کنند که در اندیشه فلسفی به آن عالم مثال گفته اند و این عالم نادیدنی با یاری ذوق و سلیقه هنرمندان گذشته در استفاده از رنگها در قالب اشکال متفاوت هنری مرئی میشد وشاید به این علت بود که بنا بگفته دکتر نصر « آن را مجسم ساختن طبیعتی بهشتی و خلقت اولیه فطرت یا فردوس برین میداند که در این لحظه در عالم خیال یا عالم مثال فعلیت می یابد » (نصر,1375 :175 )و این تجسم بهشت در عالم خیال هنرمند, بیشتر با رنگهای درخشان طلایی و لاجوردی در کتاب آرایی و نگارگری – آبی و فیروزه ایی در سفال و سرامیک سازی و همچنین رنگهای مکمل نورانی در هنرسنتی زیر اندازهای چون گلیم و قالی خود را مجسم می نمود .

برای تفهیم بهتر معانی نمادین رنگهای هنرهای سنتی برخی از آثار منطقه همدان را به عنوان نمونه توضیح داده و در یک بررسی تحلیلی سعی در کنکاش در باورهای هنرمندان سنتی سازنده سفال سازی لالجین و گلیم نهاوند و نگارگری بطور کلی خواهیم داشت

همانطور که دیده شد رنگها ی غالب در نگارگری ایرانی انواع سبز است و آبی مانند رنگهایی چون سرخ – زرد و خاکی و لاجوردی همچنان روایتگر معنایی دیگر است رنگها در نگارگری این منطقه نشانگر احساس لطیفی از رنگها ست که گاه به طبیعت نزدیک و یا از آن دور میشوند و این رنگها کارکردهای ویژه ایی در هنر اسلامی – ایرانی در گذشته داشته اند و هر کدام معنایی در خود یافته اند که باید برای شناخت آن نسبت میان رنگها را با عالم صور نورانی مورد توجه قرار داد .

در نگارگری ایرانی منطقه همدان رنگها با اینکه   از عالم واقع پیروی می کنند اما نشانگر این است که نگارگر به عالم حقیقی متعهد نیست و این بیانگر نگاه متفاوت هنرمندان این منطقه تاریخی   به رنگ و ناشی از دیدگاه عرفانی هنر سنتی بجا مانده از گذشته آنان در مفهوم رنگ است تا جایی که نشان میدهد هنرمندان قدیم آن با نظرات عرفانی در زمینه خداشناسی آشنا بوده و در آثار خود سعی در بیان عقیده های خود داشته اند .

همچنین در سفالگری و سرامیک سازی نقوش و طرح های بکار رفته با رنگهایی سفید – سرخ – آبی و سبز و بویژه زرد درخشندگی طبیعت را با هماهنگی و ترکیب بندی رنگها به دقت در پیش روی بیننده قرار داده اند و در این نحوه ترکیب بندی رنگین از سطح گذشته و به خط پرداخته اند به شکلی که در بسیاری از ظروف لعابدار این منطقه نقش ماهی آن با رنگ سرخ و ماهی دیگر در کنارش با رنگ آبی و دم ماهی با رنگ سبز درخشان تزئین شده است تا بیانگر آب دریاها با رنگ آبی و سبز آن نمادی از زمین و سرسبزی و سفید آن نمادی از ماه و زندگی باشد و رنگ لاجوردی زیباترین و اصلی ترین رنگ بکار رفته در آثار لعابی ایران همان رنگ فعال و درون گرا و پر قدرتی است که بنا به گفته امام جعفر صادق ع« موافق ترین رنگ برای چشم بشر است زیرا رنگ فضایی و الهی و آسمانی است »(آیت الهی , 1364 :204 ) که در تمام نقش ها و طرح های سنتی این منطقه بویژه در ساخت کاشی های 7 رنگ و ظروف سرامیک لالجین به گونه ایی بکا ر رفته است بنحوی که با رنگ آمیزی های مناسب و متناظر سعی دارد تا فضای اطراف هر نقش بتواند مستقل و یا در امتداد یا تصویر عکس آن دیگری حرکت کند این نوع استفاده از رنگها ی مکمل و حتی یکدست اهمیت زیادی دارد زیرا هنرمند این منطقه سعی دارد تا یک طرح را با تقسیم یک واحد به رنگهای متضاد   نشان دهد و یا با برگرداندن و متقارن ساختن آن طرح نگاره های جنبی راشکل دهد که این ترفند را می توان در ترکیب بندی رنگهای زیر اندازهای سنتی این منطقه مانند گلیم به عینه مشاهده نمود زیرا با ایجادتعادلی از رنگ و نقش مثبت و منحنی و متقارن سبب گردیده است تا هماهنگی و تضادهای دلپذیری در ترکیب بندی رنگها ی سطوح بوجود آورد که این گونه نقش پردازی انعکاس دوگانه ایی را بوجود آورده است که در تفکرات عرفانی ایران به آن همواره توجه شده است این نمود را می توان در استفاده از رنگ های زمینه قهوه ایی مایل به شتری را که از قدیم در طرح زیر اندازهای قدیم همدان بخصوص فرش آن کاربرد داشت دید و همچنین   رنگهای قرمز کم رنگ – آبی و به ندرت سبز و رنگهای قرمز گلی و کرم و فیروزه ایی در گلیم آن با رنگهای صورتی چرک تا قرمز پررنگ که موید این نکته ظریف است در حالیکه رنگ سفید در کناره های آن غالب است .

 آنچه در رنگ گذاری سنتی این منطقه قابل توجه می باشد توجه خاص هنرمندان به امر مقیاس و تناسب است که در هنرهای خود به جزئیات زیاد نپرداخته اند و کل را هم از دست نداده اند زیر ا هدف اصلی آنها کلیت است و در رنگ گذاری همواره همه رنگها بصورت کلی و یک رنگ دیده می شوند و این موضوع در رنگ یک دست لعاب لاجوردی و ابی سفالسازی منطقه لالجین به عین دیده می شود این مسئله نشان می دهد که هنرمند سنتی در انتخاب رنگها فاصله دید را هم در نظر داشته چیزی که در طبیعت بسیار مشاهده می شود در استفاده از رنگها برای پرکردن سطوح و نقوش از طول موج رنگها و سردی و گرمی و شدت رنگ برای پوشش سطوح استفاده کردند و در ایجاد آثار خود از تضادهای مختلف استفاده نموده و مهمترین اصل برای انان ایجاد تضادهای رنگین مکمل و تیرگی و روشنی است وبه این علت بسیاری از نقوش را با رنگهای مکمل هم بکار برده اند همچنین بهره برداری از رنگهای خاص با معانی نمادین آن برای هر نقش و طرحی به منظور خاصی بکار رفته است به نحوی که هر رنگی را با عددی متقارن می کند تا جایی که «عدد سه با مثلت و با روح و نفس انسان یکی می شود و بازرد برابر است و سفیدنهایت رنگها است و نور محض است و از خورشید صادر می شود و نمادتوحید می باشد و سیاه برای او همان راز وجود و نور جلال و رنگ حق است »( بختیار – اردلان , 1380 :48) تزئین سطوح مثلثی در بسیاری از دست بافته های این منطقه ویا در رنگ آمیزی کاشی های هفت رنگ که نمادی از 7 مرتبه باطنی انسان نورانی است دیده می شود و رنگ زرد آن نشانه شادی و با فرم مثلث و رنگ خورشید پرشده است که سمبلی از عقل بوده و رنگی مقدس است و قرمز آن نشان حقیقت و نموداری از اندیشه منطقی و بخشی از فصول سال بوده که با طرح مربع گونه سطوح تزئینی این گونه آثار هماهنگ می باشد و ابی آن با دایره و نقوش مدوریکی شده است که در چنین تزئینات سنتی یاد اور قدرت و فعالیت و فضایی آسمانی است و سبز بکار رفته رنگ بهشت قرآنی و تداعی کننده نماد های قران می باشد و سفید در برخی از دست ساخته های سنتی آن نماد جوانی و اخلاق و نیکو کاری و همان رنگ بی تعین و بی رنگی و نماد توحید است که به آن رنگ خدا و رنگ سیرت و یگانگی می بخشد.