دانش نماد و نشانه ها در هنر و فرهنگ ایران -7
چلیپا :رمز انسان کامل در فرهنگ کهن است که این رمز از حقایق عالم مجرد می باشد در واقع مرکز چلیپا تجمع و رفع تضادها است تمثیلی از جنگ میدان نبردی است که فرد همه امکانات وجودی خود را در آن شکوفا می کند در دین اسلام معنی حقیقی جهاد است که جهاد اکبر می باشد و مرتبه باطنی و روحی محسوب می شود تیتوس بورکهارت هنرشناس اسلامی می گوید : چلیپا یا صلیب در شکل اصلی خود متضمن مفهوم اصلی شکل مربع است و 3 شکل هندسی ان یعنی دایره که تصور خورشید را می رساند و صلیب شامل محورهای جهات اصلی و رمبعی است که ان محورها را ساخته و با استفاده از نقاط طلوع و غروب خورشید در صبح و عصر محور شرقی و غربی بدست می آید پیرامون آن نقاط دو دایره است و از تقاطع آن شکل ماهی ساخته میشود که نقاط تقاطع این دوایر محور شمالی جنوبی را معلوم می کند از تقاطع دوایر دیگر که مرکزشان 4 نقطه محورهای بدست آمده است 4 گوشه یک مربع مشخص میشود و آن مربع مانند تربیع دور یا گردش خورشید که شاخص یا ساعت آفتابی است جلوه می کند این آئین جهت یا قبله یابی است که در تمدنهای چین تا روم و در ساختمانهای قرون وسطی اروپا هم بکار رفته است حتی در تعالیم هندوهم از اصول سنتی آنت است و در مسیحیت نقش واسطه و شفاعت الهی را دارد بصورت طبیعی بین نور دایره و صلیب و آتش و حلقه ارتباط است که همگی مفاهیم نمادین دارند چلیپا یا گردونه مهر با آئین میترا یا مهر پرستی مرتبط می باشد و نماد آریایی هاست که 4 عنصر طبیعی مانند آب – باد – خاک – آتش را در هر بخش آن قرار داده اند و در بیشتر سفالینه های کهن ایران مانند سفالهای نخودی تمدن شوش و سیلک کاشان بصورت صلیب شکسته دیده میشود و بعدها بعنوان نماد خورشید و مهر در آئین مهر هم وارد شد و بعدها به غرب رفت و در تفکر مسیحی خود را نشان داد چلیپا بعنوان نماد و نشانی از خورشید و آتش از عناصر نا خود آگاه ذهن است که در آتشکده ها مقطع ساختاری آن را تشکیل میدهد چلیپا نخستین تجلی ( فر) بصورت نور – آتش است که این بناها بر اساس انتساب ( فر) به اهورامزدا و انوار ساطع از او جلوه می کند پس چلیپا با فر هم در ارتباط است چلیپا نشانه قدیمی است که سابقه آن را در آثار سفالین تمدن عیلام یافت شد ( آرمن هانگلدین ) از دیگر نشانه چلیپای شکسته را در قالی پازیریک دیده است که بعدها در قالب بدست آمده در ناحیه منطقه گرمی مغان در آذربایجان شوروی که متعلق به دوره اشکانی است این نقش بر پارچه دیده میشود در بین اقوام ژرمن هم چلیپای شکسته جایگزین آفتاب شد در حفاری های تروا یک چلیپای شکسته بدست آمد که در کنار یک الهه تصویر شده و احتمالا نماد آن اشاره به باروری و حاصلخیزی دارد نام اصلی این نماد سواستیکا است و بنا به عثیده هانگلدین ریشه آن به زبان سانسکریت می رسد و تبار شناسی آ( ساو: یعنی خوب ) – ( واس ) یعنی بودن است در قالی های دوره اسلامی این نقش در فرش مکشوفه مسجد علا الدین دیده شد و حتی بر قالی های هولباین آناتولی این نقش بکار میرفت نقش چلیپای در هر منطقه مفهوم خاصی دارد زادگاه آن می تواند آسیای مرکزی باشد که گاهی علامت آن در میان شاخ بز کوهی است که نماینده ارتباط هر دو علامت با خورشید است ایرانیان کهن اعتقاد داشتند هر شاخه از این علامت جایگاه یکی از عناصر چهار گانه طبیعت است و این 4 عنصر با چرخش خود نظام طبیعت و ذات آفرینش را حفظ می کند این نشانه به شاهین و علامت فر هم نزدیک است و زمانی که اهمیت مهر کم شد نشانه آن به شاهین نزدیک شد در برخی مهرهای ساسانی نقش شاهین بصورت علامت سواستیکا مشاهده میشود شاهین و فروهر همه جاذبه های معنوی و روحانی این نشانه را گرفته اند و مظهر شکوه و فر مینویی هستند مرکز این علامت بشکل نقطه نماد مرکزیت و وحدت الهی است و این همان گردونه ایی است که مهر بر آن می نشیند و 4 اسب سفید نامیرا ی مینویی آن را می کشند .
دایره :در مکتب گوستاو یونگ دایره نماد خورشید نزد اقوام کهن است و ماندالا صورتی از ان است خدای برهمن و بودا در لحظه تولد از گل نیلوفر زاده شد ودایره 8 پر نماد نیلوفر است که خواص مشترک 4 کنش خود اگاهی را شامل شده است دایره 4 یا 8 پر بمنزله ادوات اندیشه اند و چلیپا یا صلیب یکی از صورتهای ماندالا است دایره یا چرخ نمادی از مهر است پرتو های خورشید به پره های چرخی تشبیه شده که هر محورش چون مرکزی بی حرکت نمایانگر مبدا هستی است و دورش که با پره به محور وصل است به منزله تجلی ان مبدا است در آئین مهر حلقه نمادی از چرخ است مقدس و نشانه پیمان و اتحاد و پیوستگی است حلقه نشان میترا است و هاله ایی از نور خورشید است دایره از نور است که ایزد مهر را احاطه کرده زیرا او ایزد نور روشنایی است حلقه نشان معرفت - حکمت – روحانیت مهربانی و عطوفت است دایره نماد کائنات است چون گیتی و عالم محصور در دایره است حلقه نشان سلطنت است حلقه و دایره نشان مقدسی است و کانون آن مرکز وحدت و مساوات و مبدا یی است که همه چیز از آن نشات می گیرد دایره نماد تمرکز و عدالت است دایره در وهله اول از نقطه گسترش یافته و نماد آن شامل کمال تست و در دل نقطه ازلی وجود دارد دایره نمادی از خلاقیت یعنی خلق جهان در مقابل خالق است دوایر متحدالمرکز نمایانگر طبقات و سلسله مراتب وجود است حرکت دایره کامل و تغییر ناپذیر است دایره نماد زمان است و نمادی از حرکت پیوسته و مدور آسمان که با الوهیت در ارتباط است در مرتبه بالاتری از تعبیر آسمان خود به نمادی مبدل میشود که همان جهان معنوی است دایره نشانگر آسمان کیهانی است دوایر متحدالمرکز دایره در آثار مربوط به آئین ذن مذهب بودا بچشم میخورد که بمنزله آخرین مرحله تکامل درون و بیرون و هماهنگی معنوی است دایره با شکل ازلی بیش از آنکه دایره باشد کره است زیرا دایره کره ایی نمودار شده از زاویه مقطع است و بهشت زمینی بشکل دایره نمایانده شده است .
ستاره :شکل غالب ستاره نقش گل 8 پر است که رمز 8 معانی و مفاهیم باطنی خاص دارد زیرا هشت از اعدا دمقدس است که از دیر باز در صورتهای محتلف دیده شده هشت بهشت – یا هشت مرتبه بهشت . در عرفان در هشتم در توبه است اقلیم هشتم یا اقلیمی که فرشته ما را به ان میبرد مرتبه هشتم قله آستانه جهان ان سوا است قهرمانان اساطیر ایران به اقلیم هشتم میروند و در روز موعود همراه با سوشیانت آینده دنیا را میسازند مانند کیخسرو که به آسمان رفت تا باز گردد در دوره اسلامی ستاره 8 پر بعنوان شبکه اصلی و الگوی پایه برای اندازه های هندسی بود شکل ستاره 8 پر از چرخش دو مربع بدست می آید و عدد 8 عدد رمزی خورشید در سراسر جهان است بگفته دو پیوس روز ولادت میترا و مسیح روز ولادت خدا و خورشید بود این شکل از تمدنهای دور باقی مانده و در معابد تبت و کلیساهای گوتیک هم کاربرد داشت در آئین خورشید پرستی ژاپن آئینه 8 گوش مظهر مادی شی است که خورشید در ان نفوذ می کند ستاره بصورت 4 ضلعی یا 6 و 8 ضلعی است در اساطیر زرتشتی ستارگانی که دارای گردش منظم اند از جمله ( هرمزد آفریده ها ) بشمار می آیند و آنهایی که حرکت نامنظم دارند جزو ستاره اهریمنند در این اساطیر سیاران ستارگان اهریمن اند و ستارگان دیگر هرمز آفریده اند که نام 7 اباختر دارند بگفته بندهش به آنها سپاهبدان سیارا ت گفته اند مانند : هرمزد یا مشتری – کیوان یا زهل – بهرام یا مریخ – ناهید یا زهره - تیر یا عطارد – ماه سیاه یا اباختری – خورشید ستاره یا مهر اباختری همچنین از بخشهای اوستا دریافت میشود امشاسپندان هفتگانه که در حکم دستیاران اهورا مزدایند همانند 7 ستاره قلمداد میشوند در آئین مهری به ستاره اهمیت داده اند در سراسر آن دین توجه به عالم و افلاک دیده میشود آسمان پرستاره در ایران تاثیر زیادی بر اعتقادات مردم داشت تا جایی که هر ایرانی برای خود ستاره ایی دارد این اندیشه در شعر شاعران هم راه یافت ستاره 8 پر از دوره باستان مظهر و جانشین خورشید هم بود و هر ستاره 8 پر مرکزی مظهر خورشید است ستارگانه دوازده گانه دور خورشید جز آنکه نمودار دوازه ماه سال اند مفهوم دیگری ندارند ستاره زهره یا ناهید در ایران قدیم مقدس بود و باالهه اناهیتا – گل لوتوس – آبها ارتباط مستقیم دارد در گاتهای اوستا اشاره ایی به ستارگان نشده اما در بخشهای متاخر اوستا اطلاعات ستاره شناسی امده و گفته اند که امشاسپندان درحکم دستیاران هرمز 7 ستاره اند .ادامه داره ...