سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مریم وبلاگ

دانش نمادها و نشانه ها در هنر و فرهنگ ایران -6

اژدها : در فرهنگ اساطیری و دینی معانی مختلف دارد بر درفش رستم نقش اژدها است که مظهر خاندان مهراب هم بوده است نماد پیروزی خیر بر شر است در اسطوره چینی اژدها رمز عنصر گوگرد است که از پائین ترین مرحله کیمیاگری بوده اژدها ممکن است پا یا بال داشته باشد یا در خشکی زندگی کند یا در آب و هوا یا مانند سمندر در آتش باشد که در این صورت ازدهای چینی است اژدها در اغاز در آب بود و بعد بالدار میشود گوگرد در طی مراحل خود در پی رسیدن به طلا است پس بمعنی رهایی از قید ماده و رسیدن به عالم روح است و با ستاره 8 پر ارتباط دارد که ان را نمادی از ازدهای چینی میدانند وجود نقش اژدها و سیمرغ بر کاشی های زرین فام دوره ایلخانی بدلیل نفوذ هنر چین نیست بلکه باز نمود رمز آشنا و معانی تمثیلی ان در ایران باستان است در غرب ازدها نماد شیطان و بد ی است اما در شرق آفریده خیر است در اساطیر بین النهرین اژدهایی بود که مردوک با کشتن آن زمین و آسما نرا ساخت اژدها در چین نمایانگر قدرت و نیروی کیهان در طبیعت است و نماد شاهی و علامت ان است در تمثال مسیح ع اژدهای شیطانی است که توسط میکائیل قدیس از پا در می آید در کتاب اوستا نام خاص ماری 3 سر است و در داستانهای عامیانه مظهر بلا و خشکسالی است ضحاک نام ازدها دارد و تمام قهرمانان اساطیر ایران با نوعی ازدها می جنگند مانند رستم و اسفندیار - گشتاسب و اردشیر و بهرام گور .

سیمرغ : نام دیگر آن در اسطوره های ایرانی هما است پرنده سعادت و خوشبختی سیمرغ بمنزله رمزی از رموز بهشتی است که هر کسی را توان دستیابی ان نیست سیمرغ رمزی از نقش اسرار امیز فرشته نشان حمایت خدا و امداد غیبی است و در ادبیات پارسی به دو وجه حماسی شاهنامه عرفانی منطق الطیر عطار ظاهر میشود سیمرغ مظهر وحدت در کثرت است و مامن او بگفته شیخ اشراق در کوه قاف می باشد و مسیحیان معتقدند که در خورشید شهر زیست می کند که به ان مرغ خورشید می گویند ققنوس نمونه قدرت جانبخش و احیا کننده خورشید است سیمرغ بنا به افسانه های ایرانی مرغی است با قدرت جادویی که در البرز است مرغ افسانه ایی که در داستانهای ملی ایران پرورنده زال و راهنمای اوست بموجب اساطیر سیمرغ دور از مردم و در کوه البرز زیست می کند و زال راپرورش داده است او آگاه به اسرار پنهان است و رستم و زال هرو در حمایت او هستند سیمرغ در ادب پارسی و عربی به عنقا ترجمه شده و لفظ سیمرغ اصلش مرکب از مرغ به اضافه ( لفظ اوستایی ) ( سئنه ) بمعنی شاهین است و ذکر سئنه در اوستا ( فروردین یشت و بهرام یشت ) آمده است سیمرغ در ادب غیر حماسی ایران بمعنی وجود ناپیدا و بی نشان و کنایه از انسان کامل است شیخ عطار سیمرغ را برای تعبیر از وجود نامحدود و بی نشان حق استعمال کرده که به حکم مبانی اهل وحدت در عین حال چیزی جز سی مرغ که طالبان دیدار او هستند نیست این نقش در آثار هخامنشی - اشکانی ساسانی تا دوره اسلامی دیده شد معنای نمادین سیمرغ بمعنی آرزو آتش آزادی اعتقاد اقتدار - الوهیت الهام امپراتوری بردباری بی پروایی پاکی پیروزی عقل پرهیز کاری است در اساطیر ایران پرندگان بالای درختی بزرگ بنام گئوگرن جا دارد و هر گاه از درخت بلند میشود تخمه های آن درخت به هر سو افکنده میشود سیمرغ مادر خوانده زال است او 3 بار شاهد ویرانی دنیا بوده و از تمام علوم دوران آگاه است او نماینده خدای خدایان است سیمرغ بر بیشتر آثار طلای هخامنشی خصوصا دستبند های گنجینه جیحون و بر پارچه ها و گچ بری های ساسانی مشاهده میشود .

نقش گیل گمش : قهرمان حماسی و افسانه ایی در هزاره 2 ق.م در سراسر دولت بین النهرین عمومیت داشت فرمانروای نیمه الهی و جوان در شهر اور بود از مادر ی الهه و پدری کاهن بدنیا آمد زیا ونیرومند و کسی را شایسته عشق یا نبرد نمی دانست همواره دلتنگ بود و مردم از او ناخشنود بودند خدایان انکیدو را برای نبرد با او فرستادند ان دو پس از نبرد سخت با هم دوست شدند به سرزمین جنگی رفتند و در انجا غولی را کشتند در بازگشت الهه عشق یعنی ایشتار به او دل بست ولی پهلوان سرباز زد و الهه ایشتار گاو آسمان را برای نابودی او فرستاد که کشته شد خدایان انکیدو را به مرگ محکوم کردند و با مرگ دوستش گیل گمش از تنهایی و وحشت مرگ به هراس افتاد نزد تنها انسان بی مرگ رفت تا چاره جاودانگی را بیابد اما مایوس شد و راه یافتن گیاه جوانی دوباره را به او نشان داد او پس از 30 منزل به گیاه رسید اما ماری آن را قطع کرد انگاه گیل فهیمد که جاودانگی نصیب او نیست و باید مثل انسانها بمیرد صحنه هایی از زندگی او بر بیشتر مهرها یبین النهرین دیده شده در حالیکه سر دو حیوان را بر زیر بغل خود می فشارد قدمت این نقش به 5 هزارسال می رسد .

ابوالهول : تصویری از آدم و شیر است مربوط به هزاره 3 ق.م است که در مصر فرعون را با سر آدم و ریش و هیات و تن شیر خمیده نشان میدهد این تصویر نماد قدرت فوق بشری است ابولاهول برای اولین بار در خاورمیانه و بر مهرهای استوانه ایی آشور دیده شد و بعدها به عنوان محافظ درب ورودی کاخ ها و معابد بکار رفت در سوریه و آسیای صغیر ابوالهول درارای سر زنشد و به همان صورت به یونان رسید این نقش در هنر یونان نماد بدی داشت اما در هنر ایران باستان خصوصا دوره هخامنشی ابوالهول بصورت آدم و بدن شیر است که به ان اسفنکس می گویند در ایران آن نماد نگهبان محافظ کاخ هاو معابد بود در ورودی تخت جمشید و سرستون ها یا بر نقش برجسته های کاخ داریوش به ان ابوالهول بالدار می گویند در دروازه بزرگ خشایار شاه اول و بر مهرهای آن دوره هم دیده می شود ابوالهول بالدار بصورت سر زن و بدن شیر در مجسمه های نسا قدیم دوره اشکانی هم دیده شده است در مصر باستان ابوالهول موجود مذکر   و نماد خدای رع بود .

گریفین : تصویری از شیر و عقاب است حیوانی افسانه ایی با سر عقاب و تاج و بدن شیر و بال و پای چنگال دار که علامت و نشان نجبا بود در مصر نماد انتقام جویی یا پاداش است در خاورمیانه با عقاب تاجدار در بین النهرین و سوریه متداول بوده است بر مهرهای استوانه ایی آشوری بکار میرفت و تا دوره هخامنشی کاربرد داشت شیر بالدار از نقش های مورد علاقه ایران باستان بود که با دو شاخ هم تصویر میشد نمونه ان نقش برجسته های رنگین روی آجرهای لعابی کاخ شوش است و در تالار صد ستون تخت جمشید تصاویری از شیر افسانه ایی همراه گل نیلوفر بکار رفته و یکی از این آثار نقش شیر و شبیه به عقرب است در سرستون های تخت جمشید تصاویری از شیر های بالدار دیده میشود ریتون طلای داریوش پارچه های دوره ساسانی لوحه یافت شده در همدان از تمدن هخامنشی و حجاری های تاق بستان تماما از این نقش استفاده میشد .ادامه داره ...