هویت خوزستان در متون پارسی ایران -4
نقوش باستانی خوزی بر تخت جمشید
خوزی ها در نقش برجسته های باستانی اورنگ بران که توسط دکتر هرتسفلد باستان شناس در سال 1910 م منتشر شد که بلحاظ جامه – اسلحه – موها از هم متمایزند و مطابق با ترجمه گفتار داریوش در این کتیبه که تمام افراد را نام میبرد از ( این خوزی ) اسم برده که از لحاظ تجهیزات مانند تصویر پارسی است هرتسفلد و دکتر اشمیت با روش علمی جامه پیکرههای مذکور را مبین هویت خوزی ها دانستند و گرلد والرز بر اساس شکل ظاهر نقوش 30 پیکر را 8 گروه کرده و گروه 1 را پارسی و شامل پارسی ها و خوزی ها می داند همچنین خوزی ها در نقش برجسته خرا ج گزاران آپادانا هستند که 23 هیئت نمایندگی از اقوام و ملتها را نشان میدهد که دو هیئت اولیه در این تصویر پارسی ها و خوزی ها بوده اند آنها نوار مو پیچ – قبای بلند چین دار و کفش دکمه دار سه بندی دارند با کمانهایی باسری مثل اردک دشنه و غلاف و شیر ماده برای هدیه . همچنین بنا بگفته هرودوت نام گروه خوزی نگهبان فرمانروا یعنی کیسی ها در فهرست لکشری دریسکوس آمده که سر بند میترا خوزی بر سر دارند خوزیان در حمله ترموپیل هم بودند .
واژه خوزستان در متنهای جغرافیایی
در تمام متون تاریخی – ترجمه ها – حدیث ها و معاجم و... از نام و نشان سرزمین اهواز و خوزستان یاد شده است در سالهای اول پس از رحلت نبی اسلام در رابطه با سعی خلفای اول و دوم بر گسترش عقاید دینی و در ابتدای حمله اعراب به ایران فرمانروایی هرمزان بر خوزستان چنان آشکار است که شکی بر هیچ کسی نیست بطوری که محمد بن جریر طبری در کتاب تاریخ الرسل و الملوک درباره او می نویسد : کان البیوتات السبعه من اهل فارس و کانت امته مهرجان قذق و کور الاهواز - بلعمی گفته هرمزان در ابتدای اسلام فرمانروای خوزستان بود : ملک اهواز هرمزان بود مردی بزرگزاده و ملک اهواز به اهل بیت ایشان درربوده بود اهواز 70 شهر بود و همه در تصرف هرمزان بود – استخری هرمزان را در زمره ملوک فارس میدانست و طبری در شرح اسارت و ورودش به مدینه گفته اعراب او را بعنوان ملک اهواز به خلیفه دوم معرفی کردند استخری در کتاب ممالک و مسالک خود می نویسد: کوره الاهواز آن را هرمز گویند و دیگر نواحی خوزستان به اهواز باز خوانند بر اساس مدارک اسلامی ایران , اهواز و خوزستان و مهرجان قذق آباد ترین قلمرو ساسانی ها بوده که پس از جنگ اهواز و رامهرمز و شوشتر بدست اعراب افتاد و هرمزان بگفته دینوری در کتاب الاخیار الطوال به دست عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر اسلام مسلمان شد . متنهای تاریخی جغرافیایی قرن سوم ه.ق که از اهواز با منشاء ایرانی آن سخن گفته اند شامل : کتاب المسالک و الممالک نوشته اولین فلک شناس دوره عباسی است که در آن از ابن خرداد نام می برد که در 1200 سال قبل از آن درباره جایی که خوزستان نام دارد اظهار نظر کرده است – کتاب اعلاق النفیسه در سال 290 ه.ق که از تمام بناها – رودها – دریاها – بلاد 7 اقلیم نام برده – کتاب الخراج از قدامه بن جعفر صاحب منصب دوره عباسی که در کتابش از خوزستان با نام اهواز نام برده – کتاب البلدان از دوره عباسی که از خوزستان بعنوان مردم خوز یا سرزمین خوز یاد می کند از متون جغرافیایی قرن 4 ه.ق مانند کتاب صور الاقالیم و المسالک و الممالک ابوزید بلخی از قرن 4 ه.ق که سرزمین خوزستان را خوزستان گفته و کاملا توصیف کرده است نقشه های این کتاب چاپ شده و در موزه ایران باستان تهران نگهداری میشود – متن پارسی کهن مسالک و ممالک حدود خوزستان را حد پارس و سپاهان دانسته است – نقشه های جغرافیایی استخری – کتاب صوره الارض – کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم – کتاب مروج الذهب و معادن الجوهر که در آن از کلام مسعودی گفته : ذکر نسب ایرانیان ....بعضی کسان نیز بر این رفته اند که دیگر اقوام ایران و مردم ولایت اهواز از فرزندان عیلامند و... شاهان ساسانی که ایرانیان طبقه دومند و اخبارشان .... پس از شاپور پسرش هرمز بن شاپور ملقب به دلیر شاه شد و... شهر رامهرمز را در ولایت اهواز او بنیاد کرد – کتاب حدود العالم من المشرق الی المغرب که در آن تمام شهرهای خوزستان راتوصیف کرده است – کتاب الرساله الثانیه که مولف از تمام جاهای خوزستان و رودها یش حرف زده است – متنهای جغرافی قرن شش مانند عجایب المخلوقت قزوینی – کتاب فارسنامه – از متنهای قرن 7 ه.ق مانند کتاب معجم البلدان – کتاب المشترک وضعا و المفترق صقعا – کتاب آثار البلاد و اخبار العباد – از متنهای قرن 8 ه.ق مانند : تقویم البلدان – نزهه القلوب – صور الاقالیم – مراصد الاطلاع علی اسما الامکنه و البقاع – کتاب نخبه الهر فی عجائب البر و البحر
ادامه دارد