مریم وبلاگ

هویت خوزستان در متون پارسی ایران -3

ب- آرای لغت دانان عرب  درباره هویت پارسی خوزستان

 همه بزرگان لغت شناس عرب از معجم ها و قاموس لغات عرب ذیل واژه خوز اهواز به یک معنی توجه کردند و این لغت را نام سرزمینی از ملک پارسیان در فاصله بین بصره و فارس می دانستند و کوچکترین تردید در قدمت و اصالت پارسی آن نداشتند از کتب مشهور مانند کتاب تاج العروس من جواهر القاموس دایره المعارف بزرگ عربی از زبیدی متوفی 1205 ه.ق از مشهیر علمای حنفی است که ذیل کلمه خوز صریح می نویسد : الخوز اسم لجمیع بلاد خوزستان بین الاهواز و فارس همچنین در صفحه 95 این کتاب مفصل درباره اهواز صحبت کرده است و در توصیف کلمه رامهرمز می نویسد : و رامهرمزد بخوزستان .

در کتاب القاموس المحیط دومین منبع بسال 817 ه.ق است که در ذیل کلمه خوز نوشته : الخوز المعاداء و بالضم جیل من الناس و اسم لجمیع بلاد خوزستان - در کتاب لسان العرب از قرن 8 ه.ق که در میان معاجم لغت عربی از منزلت بسیاری برخوردار است ذیل کلمه خوز نوشته واخوز جیل من الناس معروف اعجمی معرب و الاهواز کور بین بصره و فارس لکل واحده منها اسم و جمعها الهواز ایضا .

کتاب مجمع البحرین و مطلع النیرین از قرن 11 ه.ق کتاب المعرب قرن 6 ه.ق المعرب من الکلام الاعجمی علی حروف المعجم که تماما در خصوص اهواز و بنا به استناد شعر حریر شاعر عربی گفته اند : اهواز اسم مدینه من مدن فارس که کلمه ایی اعجمی یعنی پارسی است و در باب خاء چون به خوز میرسد همان خوزستان است .

ج- آرای لغت شناسان ایرانی

ابن حوقل جغرافی دان اسلامی قرن 4 ه.ق در کتاب صوره الارض : اهواز شهری معروف به هرموزشهر یا هرمز اردشیر ولایتی بزرگ است استخری متوفی قرن 4 ه.ق : کوره اهواز آن را گویند و دیگر نواحی خوزستان به اهواز باز خوانند همچنین فرهنگ برهان قاطع جامعترین منبع لغت پارسی می نویسد : خوز بر وزن روز نام ولایت فارس که شکر خوب از آنجا آورند که نیشکر است خوزستان بر وزن شولستان نام ولایتی شکر خیز از فارس که شوشتر شهر آن ولایت است و هر ولایتی که شکر خیز باشد چه خوز بمعنی نیشکر است و اهواز بر وزن شهناز نام شهری در ولایت خوزستان و هوزمشیر نام اهواز است و خوزستان گویند .دومین منبع فرهنگ آنندراج از هند است که از خوز در ولایت پارس نام برده لغت نامه دهخدا هم منبع دیگری است .

ح- خوزستان در اشعار فردوسی با نام خوزیان نظامی گنجه ایی با نام خوزستان شعر نزاری قهستانی قرن 8 ه.ق با نام شکر مشهور خوزستانی ابوالبرکات منیری ظهیر الدین نصر المضرجی بن کلاب شاعر عرب نام برده اند

ک- خوزستان در زبان و ادب بنام خوزی شهرت داشت زیرا زبان خوزی در کنار زبانهای فارسی عربی پهلوی و سریانی و.... در بین مردم خوزستان رواج داشته و زبان مستقل بوده است که این زبان در کتبی مانند بیان خوارزمی بیان عبداله بن مقفع بیان جغرافی دانان عرب و ایران و داستان ابن ابی الجلا بیان شده اند مثلا در کتاب صوره الارض ابن حوقل آمده : زبان عامع مردم خوزستان فارسی و عربی است بجز آن زبان خوزی است که نه عبری نه سریانی و نه فارسی است همچنین استخری از قرن 4 ه.ق در کتاب مسالک الممالک گفته : بیشتر مردم خوزستان پارسی و تازی دانند و خاصه زبان خوزی دانند .  ادامه دارد ...