هویت خوزستان در متون پارسی ایران -1
هویت خوزستان در متن های باستانی ایران
این متن چکیده ایی از کتاب ( خوزستان در متن های کهن ) نوشته محمد باقر نجفی از انتشارات مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی است که در سال 1380 توسط انتشارات وزارت امور خارجه در تهران به چاپ رسید .
خوزستان – حوس – هوج – اوجا – اوج – اوز – خووج – اووج – هوزستان – اوکسیان – هوزمشیر – هوزمش – هوجستان – هوجستان واجار
کتاب مذکور در در 6 فصل تهیه شده است که فصل اول آن به ریشه یابی خوزستان در لغت پارسی باستان و آرای لغت دانان عرب زبان و آوای واژه شناسان ایرانی و شعر کهن و شاعران عرب می پردازد و در فصل دوم نقشهای باستانی خوری ها را در تخت جمشید بررسی می کند فصل سوم تا 6 این کتاب لغت خوزستان در متنهای جغرافیایی قرن 3 تا 8 ه.ق و در متنهای تاریخی قرن 313 ه.ق و همچنین واژه خوزستان را در دیگر متون به کنکاش می گذارد که در خور توجه است فصل آخر کتاب نسب خوزی ها را معرفی می کند .
الف- واژه خوزستان در لغت :
1- ریشه یابی خوزستان در پارسی باستان : از کتیبه های داریوش هخامنشی از قرن 5تا 6 ق.م مانند تخت جمشید – نقش رستم و شوش و.... لغت خوز نام پارسی سرزمینی است که امروزه به آن خوزستان می گویند که به لحاظ واژه شناسی لغات پارسی باستان بعنوان دو منبع مهم ما می بایست به کتاب فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی که بزبان آرایای نوشته اند تالیف پروفسور رالف نورمن شارپ و کتاب فارسی باستان دستور زبان متن و فرهنگ نوشته رولاند جی کنت رجوع کرد همچنین کتیبه داریوش اول در تخت جمشید در 24 سطر بخط میخی پارسی موجود است که در سمت راست آن به خطوط عیلامی و بابلی داریوش از قلمرو شاهی خود یاد کرده و نام سرزمین خوز در ان آمده است در کتیبه داریوش برگ در سطر 10 از سرزمین های زیر فرمان او نام برده شده که ( بابیرو ماد اووج ابر ئیم ) خوانده میشوند پروفسور شارپ واژه ( اووج ) را به لاتین uvja می داند که بمعنای خوزستان در لفظ کنونی است همچنین در کتیبه داریوش اول نقش رستم در 60 سطر در سطر 22 داریوش از سرزمینهای زیر فرمانش نام میبرد که همان ( اووج ) اسن در کتیبه داریوش اول شوش راجع به کاخ های سلطنتی شوش سخت گفته اندکه در سطر 23 آن نام سرزمین ( اووج ) آمده که بنا به آوا شناسی استاد پیر نیا در شرح کتیبه های هخامنشی سرزمین یاد شده را ( خووج ) گفته اند که با توجه به پسوند مکان فارسی آن ( ستان ) همان ( خووجستان ) یا ( اوجستان ) یا ( اووجستان ) می باشد .
در بحث سیر تطور لفظی خوزستان آنچه مسلم است خوزستان کنونی جزئی از سرزمین عیلام باستان بوده و ( اوج ) و( اووج ) بر سرزمین ایلام اطلاق می شود و بنا به نظر زبان شناسان ( اوج ) یا ( اور ) در یک سیر تکامل زبان با ( خوز ) ارتباط صوتی و بیانی نزدیک دارد بطوری که در کتاب راهنمای موزه و حفاری هفت تپه نوشته دکتر نگهبان می خوانیک ( پارسی ها عیلامی ها را بنام ( اوجا ) یا هوجا مردمان کوهستانی شرق دشت خوزستان نامیده اند ) پس واژه اوجا =اوج+ آ – هوجا (=هوج + آ ) به انچه آورده شد افزوده میشود .
مورخان قدیم خوزستان را جزو عیلام باستان بصورت اوزی – اوضی – اوکسی می خواندند ارتباط اوز یا خوز را از جمله ایی از ترجمه پارسی کتاب تاریخ قم اثر حسین بن محمد قمی متوفی سال 378 ه.ق می توان دریافت قمی می نویسد : کیخسرو کیانی در کنار قم جایی ساخت که نامش ( اوزان – خوزان ) بوده است .واژه اوکس و اوکسیان در زبان یونانی است که تلفظ یونانی نام خوز و خوزیان است پیر نیا در کتاب ایران باستان از رابطه اوکسی و اوکسیان با خوزی و خوزیان سخن گفته می نویسد : راجع به اوکسیان باید گفت بنا بر نظر محققانی مانند آندره آس , اوکسیان یونانی شده خوزستان است و اوکسی یونانی شده اوجی است و اوجی همان اوزی و خوزی است همچنین بنا به قول یونانی ها کلمه خوز از هوسی و کوسی می یاد که همان طایفه اوکس ی است که کاسی بوده است در واقع منبع مهم تاریخ و لغات نشان میدهد در ایران باستان و بزبان پهلوی نام اهواز را به کل خوزستان کنونی اطلاق می کردند ( هوجستان ) می گفتند و شهر اهواز آن زمان ( هوجستان واجار ) بوده است که در این باره دو منبع مهم که به این گفته سندیت می دهند کتاب مجمل التواریخ و القصص استاد بهار و دیگری کتاب تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا نوشته ابو عبداله حمزه اصفهانی است در کتاب اول ضمن شرح شاهی اردشیر بابکان و شهرهایی که بنا کرد آمده : دو شهر بود در یکی بازاریان بودند و دیگری مهتران و به پهلوی یکی را هوجستان واجار خواندندی آن است که معرب سوق الاهواز گفتند و دیگری هومشیر که به وقت امدن اعراب خراب شد سوق الاهواز بماند که هنوز بجاست .پس بر اساس متن تاریخی سوق الاهواز عربی شده بازار هوج + ستان = هوجستان است در کتاب دوم هوجستان واجار ثبت شد که سوق الاهواز را معرب هوجستان واجار یا بازار هوجستان می گفتند ( هاء ) – ( خاء) در زبان پهلوی یک حرف است و در متنهای باستانی هوز در زبان سریانی نام قومی بوده که در سرزمین کهن خوزستان می زیستند یعنی خوز پهلوی در زبان سریانی بصورت هوز آمده است و محل سکونت این قوم هوزی دریکی از محلات اهواز پیش از اسلام بوده بنام محله هوزمشیر که همان هوزمسیر و هرمشیر پهلوی است ( مش ) و( مس ) در زبان اوستایی بمعنای ( مه ) و بزرگ است پس هوزمسیر یعنی محله هوزهایی که جزو اشراف بودند به کلام دیگر محله اشراف نشین شهر را هوزمشیر یا هوزمسیر می خواندند . ادامه دارد