سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مریم وبلاگ

سریال امام رضا ع- شبکه تماشا-2

اى اسحاق روزى که خداوند رسول خود را مبعوث کرد، چه عملى از همه بهتر و برتر بود،

گفتم: کلمه شهادت که از روى اخلاص گفته مى‏شد و پیشى گرفتن به اسلام و قبل از همه مسلمان شدن و عمل به احکام اسلام کردن.

گفت: راست مى‏گوئید در کتاب خداوند آمده است السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ، کسانى که از همگان پیشى گرفته‏اند آنها مقرب مى‏باشند و در بهشت متنعم مى‏باشند، در اینجا مقصود از سابقون کسانى هستند که زودتر مسلمان شده‏اند، آیا مى‏دانى کسى قبل از على علیه السّلام اسلام آورده باشد؟.

گفتم: یا امیر المؤمنین على در حالى اسلام آورد که هنوز کودک بود و احکام بر او جارى نبود، ولى ابو بکر هنگامى که مسلمان شد در کمال عقل بوده و احکام هم بر او واجب مى‏شد،

مامون گفت: شما به من جواب بده کدام یک از آنها زودتر مسلمان شدند تا من در این باره با شما مناظره کنم،

 گفت: البته معلوم است که على قبل از ابو بکر مسلمان شده است.

مامون گفت: به من بگو هنگامى که على مسلمان شد آیا رسول خدا او را به اسلام دعوت کرد و یا خداوند به او الهام فرمود و او هم اسلام اختیار کرد،

اسماعیل گوید: من در این جا به زمین نگاه کردم و در فکر فرو رفتم، اگر بگویم با الهام بوده که او را به رسول خدا مقدم و برتر داشته‏ام، زیرا رسول خدا قبلا از اسلام خبر نداشت تا آنگاه که جبرئیل آمد و به او تعلیم داد.

لذا گفتم: البته پیامبر او را دعوت به اسلام کرد،

مامون گفت: حالا که رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله او را به اسلام دعوت کرده آیا به امر خدا بوده یا رسول خدا خود از روى تکلف [و سر خود] او را دعوت کرده است؟

 گفتم: پیامبر کارى از روى تکلف نمى‏کند زیرا خداوند مى‏فرماید: وَ ما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ*، پیامبر کارى بدون اذن خدا نمى‏کند و او را بفرمان خدا دعوت کرده است.

مامون گفت: اى اسحاق خداوند پیامبران خود را به کارهائى تکلیف مى‏کند که طاقت انجام آن را نداشته باشند؟

و  گفت: به خداوند پناه مى‏برم اگر خدا چنین کارى بکند آیا تو که مى‏گوئى در حال کودکى مسلمان شد و حکم بر او جارى نبود خداوند پیامبر خود را تکلیف کرد تا کودکانى که توانائى انجام مراسم دینى را ندارند به اسلام دعوت کند.

رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله کودکان را به اسلام دعوت کند و آنها هم هر ساعت از دین خود بر گردند و حکمى در باره آنها نباشد آیا هم چه چیزى بر خداوند جایز است که ما این گونه مطالب را به خداوند نسبت بدهیم؟

 گفتم: به خداوند پناه مى‏برم اگر در باره خداوند چنین عقیده‏اى داشته باشم.

مامون گفت: من اکنون مشاهده مى‏کنم که تو یکى از فضائل بزرگ على علیه السّلام را که بر همه مردم فضیلت دارد و مقام و منزلت او را به جامعه معرفى مى‏کند و او یک ساعت مشرک نشده است آن وقت شما آن فضیلت را براى او نقص مى‏دانى، اگر خداوند پیامبر را امر کرده بود که کودکان را دعوت کند او کودکان دیگر را هم مانند على دعوت مى‏کرد؟.

گفتم: آرى چنین است، گفت: آیا خبر دارى براى تو روایت شده که رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله یکى از کودکان دوره جاهلیت را به اسلام دعوت کرده باشد و یا یک کودکى از خویشاوندان خود را غیر از على به اسلام فرا خواند که گفته شود، پیامبر پسر عموى خود را با کودک دیگرى دعوت کرده باشد؟

 گفتم: خیر چنین روایتى نقل نشده و من حدیثى در این باره ندیده‏ام.