سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مریم وبلاگ

پوشاک و شخصیت زن ایرانی -14

نتیجه

 شناخت پوشاک زنان ایرانی در سیر تحول ان از عصر باستان تا اواخر دوره قاجار نیاز به مطالعه و کنکاش بیشتری دارد که می بایست به منابع غنی تر و بیشتری دسترسی داشت ا ما بازهم از نوع پوشاک زنان ایرانی می توان به شخصیت های   اجتماعی و فرهنگی و دینی اقشار مختلف مردم در مناطق متفاوت به شکلی دست یافت   زیرا پوشش همواره از رویدادها و حوادث تاریخی و سیاسی و خصوصا مذهبی بدور نبوده و در کشور ایران بلحاظ تسلط اعتقادات مذهبی بیشترین تاثیر را بر حضور زنان در جامعه داشته است زیرا زن ایرانی با البسه خود شناخته شده است وزنان در هر دوره تاریخی حضوری درخشان در عرصه فعالیتهای اجتماعی داشته و می بایست حضورش با البسه خاص در جامعه ایی که محل گذر و ارتباط بین شرق و غرب آسیا بوده است با فعالیتهای اجتماعی و جنسیت او منافاتی نداشته باشد شرایط اقلیمی و آب و هوایی ایران که شامل مناطق گرم و خشک سرد و خشک گرم خشک و گرم و مرطوب است نمایشگاهی از انواع هنرها و نمادهای پوشش شده است که شاید زیبا ترین نوع البسه ایرانی در ایران مشاهده می شودزیرا در بسیاری از کشورها تعداد و تنوع پوشاک زنان انان به حداقل می رسد اما در ایران در هر استان و منطقه ایی زنان ایرانی با پوشاک بومی و محلی خود ظاهر می شوند که در هر منطقه با توجه به دیدگاههای مذهبی که با اعتقادات قومی و قبیله ایی انان مخلوط شده است زنان برای حفظ ارتباطات مردمی خود و تثبیت موقعیت خود در جامعه ایی مرد سالارانه از پوشش خاص بهره برده اند از انجا که بیشتر این تحقیق به پوشاک زنان به عنوان ابزاری برای شناخت شخصیت زن در جامعه ایرانی نگریسته و به بحث اعتقادی مردم همان منطقه بر شخصیت همان زنان را در نظر دارد می تواند به این جمع بندی رسید که پوشاک و البسه زنان فاقد هرگونه برهنگی بوده است حتی در دوره ساسانی که برخی تصاویر مشابه برهنگی یافت می شود نمی تواند قابل تعمیم به تمام زنان ایرانی بوده باشد همچنین استفاده از شال و روسری در دوره تاریخی یعنی از عصر هخامنشی برای زنان باب گردید در حالیکه تا دوره عیلام خبری نبود استفاده از روبنده ابتکاری بود که زنان برخی مناطق ایرانی بویژه مناطق گرم و مرطوب مانند هرمزگان از آن استفاده کردند که بیشتر به عنوان حجابی برای صورت و یا نقابی بمنزله محافظت پوست و چشم از آفتاب سوزان قلمداد میشد هر انچه که از چگونگی ورود ان به ایران خبری در دست نیست نوع پوشش زنان ایران و استفاده از چادر در زمان هخامنشی مرسوم گردید و ابداع ان مشخص نیست که مربوط به کدام منطقه بوده است اما انچه در این بحث می بایست به ان اشاره داشت دلبستگی و تاکید زنان ایرانی به پوشاک کامل و انگیزه کافی برای حجب و حیایی است که در هیچ دوره ایی زنان ایرانی را با وجود آزادی های خاص مذهبی که داشته اند مجبور به استفاده از پوشش بدون حجاب نکرده است البته این موضوع تا قبل از دوره صفویه صدق می کند دوره صفویه تغییر بنیادی تفکر نسبت به جایگاه زن ایرانی را نشان می دهد زیرا اگر چه از زنان نامداری از قبل از اسلام نامی برجا مانده اما در دوره اسلامی به تعداد محدودی از نام زنان بر می خوردیم که در جامعه نقش را ایفا کرده باشند دوره صفویه دوره استفاده از روبنده و چادر البته با اشکال متفاوت تزئینی است که در این زمان پوشش مانند چادر از پارچه های رنگین باب شده بود اینگونه استفاده از پارچه های الوان و منقوش در این زمان برای زنان ایرانی با تفکر صوفی گری و همچنین بازتاب ان در زندگی عموم قدری با ظاهر پرستی و نمود زنان در کوچه و بازار آن هم در عصر صفویی قدری نامانوس جلوه می کند اما گویای مسئله ایی است که هنوز زنان ایرانی را در ورطه ایی که بعدها زنان قجری در ان گرفتار بودند نینداخته است   زنان در این زمان در جامعه حضور داشته اند و علت ان توجه به خصایص ذاتی و قدرت مادرانه و زنانه زنان ایرانی این دوره قلمداد میشود که با پوشاک و البسه های فاخر خود دوره صفوی را بسوی تنوع طلبی سوق دهد دوره زند و قاجار شاید یکی از تاریکترین زمان تاریخی برای زنان ایرانی و طرد شخصیت اوست که نه تنها در حفاظی تنگ و تاریک بنام چاقچور پیچیده شد بلکه نمونه های مختلف نوع تزئینات البسه زنان در این دوره به دو تا سه مدل بیشتر تجاوز نکرده است در این زمان زنان از نوک سر تا پا در پوششی بنام چادر پوشیده بودند و نقاب بصورت پوشیه صورت انان را برای هر رهگذری می پوشاند این نوع پوشش زنان آئینه تمام نمای تفکر و اندیشه و فرهنگ مردمی است که در دوره قاجار ایران را بسوی قهقهرا و نابودی کشانده و گویای نوع رفتار انان نسبت به زنان است زیرا در این دوره خبری از زنان فاضله کمتر رفته و انان هم که باقی ماندند انگشتر شمارند داستانهای بیشمار بجا مانده از حرمسراهای شاهان قجر و برخوردهایی که با زنان این عصر صورت گرفته به نوعی شاهدی بر زن گریزی و فرهنگ بسته سیستم قاجاری است که بیشتر در شهرهای مرکزی ایران عینیت یافته بود در حالیکه مناطق بومی ایران از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب زنان همواره از پوشش های سنتی خود بهره برده اند و کماکان اثری از این نوع پوشاک متحد الشکل قاجاری بدست نیامد و فقط زنان شهری ملزم به استفاده آن بودند که این مسئله نشانگر عدم تاثیر گذاری فرهنگ بیگانه و همچنین اعتقاد به عدم جنسیت زنان و مردان حداقل در یک جامعه سنتی است استفاده از پوشش باز با موی پیچیده زیر چارقد و روسری های تور بافت که از پشت سر بسته میشود در چنین جوامع سنتی و روستائی نه تنها ضامن حجاب برتر برای زنان نبوده بلکه تنها به چیزی که در این نوع پوشش اشاره دارد حاکمیت زن در تمام عرصه های زندگی سنتی اوست زن همواره دوشادوش مرد حرکت می کند و مردان برای حفظ و سلامت زنان و خانواده خود همواره پیش قدم بوده اند استفاده از الفاظ خاصی مانند بیبی خاتون و... برای زنان نشان دهنده میزان احترام باقی مانده برای زنانی است که در عرصه مشکلات زندگی کنار مردان کوشیده اند و هنوز هم در بسیاری از عشایر ایران این نوع زندگی و احترام متقابل مشاهده میشود که نشانه دیدگاه روشن مردان منطقه به موضوع زنان می باشد در برخی مناطق ایران از گذشته تا کنون زنان با البسه رنگین خود و حجاب مناسب با پشتوانه غنی و فرهنگی چند هزارساله در کنار مردان به رقص و پایکوبی می پردازند بدون اینکه از پوشاک برتری برای پاسداشت حیثیت خود نام برده باشند زیرا دیدگاه و منش این مردمان نسبت به زن به همان مباحث کهن مادر سالاری و احترام به زن باز می گردد و  صرفاًهیچگاه وجود شال و چادر برای زن را به منزله نماد شخصیت زن نمی دانند در مناطق جنوبی ایران و آب و هوای گرم و سوزان زنان و مردان به پوشش خاص با رنگ روشن پسندیده است و از استفاده پارچه های تیره جدا گریزانند نقاب یا برقع پوشاک صورت زنان در ناحیه چشمان برای حفاظت پوست صورت زنان از افتاب سوزان منطقه صورت گرفته است تا نقاب صورت در این منطقه حفاظت از نور شدید آفتاب در مرتبه اول قرار دارد و در کنار ان استفاده از زیبایی ها در مرتبه دوم که به عینه در انتخاب رنگهای بکار رفته در نوار دوزی های البسه زنان و یا پوشش های توری روسری های انها دیده میشود بحث حجاب یا پوشش برای زنان با پوشیدن سرو رو با برقع و شلوارک های مزین شده و البسه تا زانو به همراه روسری و شالهای مزین کفایت می کند و انچه مد نظر است زیبایی و استفاده از طراوت رنگها و شادابی است در ایران البسه های بلند و گشاد و شلوار و همچنین چادر خاص زنان تاثیر عمیق اعتقادات مذهبی و دینی را نسبت به زنان نشان می دهد که بازتاب ان را در نحوه اعتقادی مردان نسبت به زن می بینیم که گاهاًرویداد های تاریخی و حوادث اجتماعی را رقم می زند در تمام مناطق سنتی ایران زنان با البسه های بلند مناسب و پوشیده به همراه پوشش سر دیده می شوند که ناشی از پایبندی و اعتقاد به موضوع احترام زنان می باشد تا از هر گونه تعرضی در امان باشند اما در هیچ منطقه ایی از ایران البسه ها فاقد تزئین و طرح با رنگهای دلنشین نبوده و زنان ایرانی همواره برای پوشش خود از تزئینات و ترکیب بندی های زیبا استفاده کرده اند و موضوع جلب توجه بیگانه برای آنان مطرح نبوده است اینگونه فرهنگ سازی با البسه توسط زنان بومی مناطق سنتی ایران انجام گرفته است و ناشی از نحوه اعتقادی مردمانی است که زنان انها توانسته اند تا با مدد تخیل و خلاقیت های هنرمندانه خود نسبت به تهیه لباسهایی فاخر و سنتی و زیبا اقدام نمایند زیرا ابداع و ساخت و دوخت هر نوع پوشش زنانه در هر منطقه فقط توسط زنان همان مناطق صورت می گیرد و زنان بنا به آزادی عمل و عقیده خود که از نوع بینش مردان انها بر موضوع زن ایجاد میشود  در نحوه دوخت و نوع پوشاک و حجاب خود تدبیر کرده اند به نوعی که در برخی از مناطق ایران کاملا راحت و باز و در برخی مناطق بسته و محدود هستند بدون اینکه تاثیر سوئی بر دیدگاه  آنان نسبت به زن وجود داشته باشد زیرا فقط ظاهر پوشیده انها کفایت می کرد و به هیچ وجه عامل و با نشانی برای تمایز فکری و جنسی آنها قلمداد نمی شده است  .ادامه دارد...