سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مریم وبلاگ

پوشاک و شخصیت زن ایرانی -13

   ارزیابی :پوشاک و موضوع شخصیت زن

   در بررسی انواع پوشاک زنان و مردان ایرانی اعصار متفاوت تاریخی چیزی که به عینه بچشم میخورد نوعی تبادل فرهنگی و تاثیر پذیری گذرا از نوع طرح ها و تزئینات البسه است که تماما از یک شکل کلی در هر دوره ایی پیروی کرده اند از انجا که عوامل مختلفی بلحاظ اعتقادی آب و هوایی و اقلیمی و حتی شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم می تواند در روند تغییر نوع پوشاک موثر باشد اما در کشور ایران بنا به بارزه های فرهنگی و قومی که با مسائل دینی و اعتقادی مذهبی این مردم عجین شده است بیشترین تاثیر را بر نوع پوشش عموم بویژه نوع پوشاک زنان گذاشته است زیرا موضوع مذهب و اعتقادات فکری و آئینی قبایل و تیره های مختلف ایرانیان بر اوضاع و احوال جامعه ایرانی تاثیر بیشتری داشته و تماما برای تشخص گذاری و احترام به مقام والای یک زن بشمار امده است در عصر باستان بنا به اندیشه مادر سالاری و نبود هیچگونه تمایز فکری و اعتقادی نسبت به جنسیت زن و مرد بیشتر مناطق باستانی ایران بویژه مردم ماد وعیلام از پوشش های هماهنگ استفاده می کردند و بیشترین نیاز انان در استفاده از نوع پوشش خاص شرکت بهتر و بیشتر در اجتماع به عنوان یک کاهن مادر خدا تاجر در هر گونه کسوتی می باشد پس اهمیتی که به البسه در این زمان داده شده فارغ از مسائل اعتقادی و بیشتر به منزله پوشاکی به عنوان ارتقای منزلت و جایگاه انان به عنوان جانشینان مادر خدا بر روی زمین قلمداد میشد بطوری که زنان ایلامی از البسه ایی کاملا بلند استفاده می کردند و استفاده از شال و پیراهن هایی که بخشی از نیمه تنه را می پوشاند نشان دهنده تاثیر و نفوذ البسه الهه های باروری و خدایان بین النهرین و عیلام می باشد ترتیب در نوع آرایش موها و استفاده از لباس های متحد الشکل برای بانوان و همچنین وقاری که در نوع ایستادن این زنان در مجسمه های بجا مانده از ان دوران بچشم میخورد موید اعتقاد مذهبی قوم اولیه ساکن در فلات ایران در منطقه عیلام می باشد که اصلی ترین تمدن در منطقه فلات ایران را شامل می شد زن در این دوران با استقلال رای و فکر صاحب مشاغل آزاد بود و می توانست در کلیه امورات زندگی خود و همسر و فرزندانش دخالت داشته باشد این دوره عصر زن سالاری بوده است و زن را بمنزله مادر خدا مقدس می پنداشتندو موضوع برهنگی او را در برخی از نقش برجسته ها و همچنین مجسمه های الهگان باروری توجیه می کند چیزی که هیچگاه به عنوان کسر شان برای زن ایرانی محسوب نمیشد و حتی به نوعی امتیاز بود در دوران تاریخی با حضور اندیشه زرتشت و حمایت شاهان 3 دوره هخامنشی و اشکانی و ساسانی تغییر جالبی در نحوه پوشش زنان ایرانی بچشم میخورد که در ان برابری جایگاه زن و مرد را گوشزد می کند زیرا مکتب اعتقادی زرتشت به موضوع یکسان بودن سرشت زن و مرد اشاره داشت و تمام تعالیم او در جهت تربیت و ارتقای روح و روان انسانها در قالب گاتها آموزش داده شده است در دوره داریوش اول نظام زن سالاری به کنار رفت و زن و مرد در کنار هم به حقوق مادی و معنوی برابر دست یافتنددر این زمان بدلیل گسترش حوزه شاهنشاهی ایران دوره هخامنشی و التقاط فرهنگهای مختلف باز هم زنان ایرانی با اندیشه جدیدی تحت عنوان زرتشت راهی را که زنان یونان و دیگر مراکز فرهنگی پیمودند طی نکردند و پوشش زنان ایرانی بهمراه پوشاک روی سر و نوعی حجاب که بیشتر استفاده از شال پشت تاج را در برداشت ادامه دادند در دوره هخامنشیان اولین بار نشانه هایی از استفاده چادر را بصورت شالهای بلند ابریشمی به همراه البسه های گشاد و چین دار دیده میشود که بلحاظ نوع دوخت با لباس مردان تفاوتی نداشت در اندیشه مردمان دوره هخامنشی ریش بلند مردان که تقلیدی از فرهنگ مردم بابلی است نمادی از حجاب مردان و چادر کوتاه بصورت تور و شال سمبلی از حجاب زنان بوده است در دوره هخامنشی تصاویر زیادی  از زنان باقی نمانده است اما چیزی که شاید تا کنون درباره ان بحث نشده این است که در این دوره تصاویر مشخص و متفاوتی هم از مردان تصویر نشده است و آنچه از مردان در این دوره بدست امده است همگی یکسان و متحد الشکل می باشند و بهیچ وجه به شخص خاصی اشاره نمی کنند به جز یک یا چند مورد جزئی از تصاویر و نقش برجسته های بجا مانده از عصر هخامنشی تمام تصاویر خصوصا مردان بنا به نوع اندیشه حاکم بر هنر دوره هخامنشی که بر گرفته از جنبه اعتقادی زرتشت می باشد از نوع تشبیهی و تنزیهی است و این موضوع به مبنا باز می گردد که زرتشت با پرستش دیوان و اهریمن مخالفت جدی داشت و هر انچه را که باعث گرایش انسان مومن به غیر اهورا مزدا باشد نهی می نمود پس این مسئله سبب گردید تا منطبق با اندیشه ها و اعتقادات نور و اتش و مظاهر اهورا مزدا در تصویر سازی هر چیزی ولو انسانها در قالب مردان از اشکال نمادین بهره برداری کنند که به نوعی تفکر و اعتقاد اقلیم هشتم و عالم ثابت و مثالین متفکران اسلامی را که ریشه در اندیشه زرتشت و عالم نور را برای مغان زرتشتی دارد الغا می نماید در نتیجه عدم وجود تصاویر زنان نمی تواند بمنزله تعصبات فردی یا قومی ایرانیان در ان زمان پنداشته شود در دوره اشکانی که با تسلط قبایل پرنی از خراسان آغاز گردید تحولی نو در عرصه هنر و فرهنگ ایرانی بچشم میخورد با تمام تسلط هنری و فرهنگی یونان در این دوره بر مردم ایران نشانه هایی از برهنگی زنانه در این عصر دیده نمیشود و وجود شاهنشاهی ایران تا خاک سوریه و پایتختی پالمیر و پترا زنان همچنین با البسه های پرچین و چادر بر کلاه ظاهر میشوند البسه زنانه در این دوره بلند پرچین در ناحیه بالاتنه تنگ است و کلاههای استوانه ایی بر سر گذاشته و شال بلندی را از پشت آویزان کرده اند با اینکه الهه پرستی و پرستش میترا و حتی بسیاری از مظاهر دیگر ادیان در این دوره دیده میشود اما نوع پوشش زنان حداقل در این عصر به ما نشان می دهد که تسامح مذهبی و نبود یک دین رسمی در عصر اشکانی همچنان پایدار مانده است و اجباری به پوشاک زنانه بسیار پوشیده و یا حجاب به شکلی که در دوره اسلامی دیده می شود وجود ندارد دوره ساسانی با قطعیت یافتن دین رسمی زرتشت و نشر دستورالعمل های دینی و اعتقادی زرتشتی گری توسط مغان قدرتمندی مانند تنسر و کرتیر سبب گردید تازن در جامعه ایرانی وارد عرصه جدیدی شود در دوره اول عصر ساسانی زنان با البسه هایی کاملا شبیه و هماهنگ با نقش برجسته های موجود از الهه آناهیتا با کلاه شاخدار شنل های بلند البسه های فاخر و چین دار ظاهر میشدند و در دوره دوم این سلسله بنا به تاثیر پذیری از فرهنگ رومی و وجود لباسهای نیمه عریان و علاقمندی شاهان به مجالس طرب نمونه هایی از البسه عریان و بدن نما بر روی ظروف و اشیای ساسانی بچشم می خورد که تماما ناشی از تنزل موقعیت زنان در اواخر این دوره می باشد زیرا در این تحلیل می توان به موضوعی دست یافت که زنان در این دوره همان نقشی را بدست آورده بودند که از زنان دوره قاجار توقع می رفت تا در نقش مطرب و رقاصه و مجلس گردانهای شاهانه به وظیفه خود عمل کنند عصر ساسانی با وجود تسلط دین زرتشت از زن با پوشاک آزادی که در برداشت نسبت به دوره هخامنشی و اشکانی کاملا در تمایز است دوره اسلامی شروع تنزل نهایی زن و حذف نقش اجتماعی و مادر سالارانه ان در دوره شروع خلفای اسلامی است در 4 قرن اول هجری زنان ایرانی در نقاط مختلف ایران تا قبل از استقلال ایرانیان از تسلط نظام خلیفه گری اسلامی  از البسه یکسان و بومی مناطق خود استفاده می کردند و به احتمال زیاد حضور البسه بومی زنان ایرانی تا کنون می تواند موید این اعتقاد باشد که در بیشتر مناطق روستایی و بومی ایران زنان از پوشاک خاص خود بهره برده اند و چادر به این شکل وجود نداشته است دوره ورود ترکان و حضور سلجوقیان با احترام خاصی که به زنان خود می گذاشتند سبب گردید تا در بیشتر عرصه های فرمانروایی ان عصر حضور زنان را نسبت به گذشته پر رنگ تر بینیم نحوه اعتقادی ترکان نسبت به زن و حضور ثابت زنان در اجتماع انان و اهمیت قوم و قبیله ایی به مسئله زن سبب گردید تا زنان این دوره از البسه های یکسان خود استفاده کنند و اجباری به پوشش های بسیار فراخ و حتی چادر احساس نمیشده است عصر مغولان شاید یکی از برجسته ترین ادوار تاریخی در نوع پوشش زنان و پایه گذار تجمل پرستی و استفاده از زیبا ترین پارچه ها باشد که تا بعد از دوره صفویه ادامه یافت روایت است بسیاری از زنان مغول در ان زمان بدون حجاب حضور داشته اند و فقط نوع کلاه که بر گرفته از پوشاک سر زنان قبیله ایی مغول بوده مصرف میشده است دوره صفوی دوره استفاده از روبنده و چادر های رنگین برای استفاده زنان در بیرون منزل است که تماما برگرفته از اندیشه اسلامگرایان عصر صفوی می باشد که بر اساس آیه حجاب و پوشش کامل بدن زنان  باب گردید چیزی که در دوره افشا رو زندیه به فراموشی سپرده شد زنان دوره افشار و زندیه با البسه ایی در ناحیه کمر چسبیده بدون نقاب و روبنده با کفش های لبه برگشته و پاشنه دار و همچنین آستین های تنگ و دامن های بلند در بین عموم ظاهر میشدند دوره قاجار عصر ذلت زنان به لحاظ فرهنگی است داستانهای حرامسراهای قاجاری و همچنین عدم حضور زنان در جامعه قجری و چادر چاقچور زنان در بیرون خانه در کنار تفکر ایرانیانی که از سفرهای فرنگ خود به ایران بازگشتند و پایه گذار انقلاب مشروطه و همچنین شروع حضور زنان پیچه دار ایرانی عصر قجر درجامعه شدند زیرا در این زمان زنان ایرانی با تعلیم و تربیت جدید برخی زنان ایرانی عصر قاجار و روشنفکری برخی در عرصه اجتماع ان زمان ظاهر شده و با تفسیر های صحیح و نوین از بحث شخصیت زن بر مبنای اندیشه اسلامی زمینه ساز رویدادی فرهنگی و هنری و...در تاریخ ایران دوره معاصر گردیدند .ادامه دارد...