سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مریم وبلاگ

مبانی نظری هنرادیان(تائویسم)

محقق و خواننده گرامی در صورت مطالعه و یا استفاده از این مطالب مبلغ 3000 تومان به شماره کارت اینجانب بنام مریم فدایی - بانک تجارت شماره کارت 6273531030083832وشماره حساب 0003435573494 واریز نمایئد با سپاس از حسن رعایت شرعی شما.

 

تائویــــسم[1]

    ریشه هنرها را باید در آیین ها و مذاهب جستجو کرد زیرا بواسطه اندیشه ها و رفتارها ست که آدابی شکل می گیرد و شرطی برای خلق آثار هنری می شود خصوصا در هنر چین که « همه چیز جلوه تائو است »( ریخته گران ,1385 :57 )هیچ سرزمینی در تمام جهان از لحاظ فعالیتهای هنری به غنای چینی نیست و با اینکه در این دیار هیچ گاه هنرمندان در صدد خلق آثار عظیمی مانند تمدن یونان نبودند اما در شکوفایی و تحول بصری دو هنر بنیادی جهان یعنی نقاشی و خوشنویسی چینی گام های ارزنده ایی برداشته و رو به کمال هستند .

 با این وجود آنچه همچنان راز آلود و دور از دسترس می باشد درک و دریافت روح درونی هنر انهاست که شاید علت آن عدم فهم درست بارزه های سازنده این هنر شرقی است زیرا دریافت هنر شرق فقط از دو راه میسر است یکی شناخت صناعت انها و دیگری آگاهی به جنبه های ماورایی ان که البته برای باور به روحیات معنوی هنر چــــینی به می بایست به نحوه تفکرات سنتی این ملت که نسبت به طبیعت کشش عمیق دارند رجوع نمود زیرا برای چینی طبیعت عرصه ظهور شگفتی های محسوس بوده و ارتباط مستقیم با حضور قلبی انسان دارد « از صفات برجسته اندیشه چینی متانت در استعارات ایجاز بیان اعتدال در تخیل پرهیز از صور و سادگی تصاویر است عشق این قوم به طبیعت بنیادی ترین وجه بینش چینی است » ( مدد پور , 1383 , « هنر و زیبایی در نظر متفکران شرق » :288 ) زیرا اصولا هنرمند چیـــنی می خواهد هماهنگی کائنات و طبیعت رادر اثر خود بیان کند پس در باز نمایی یک منظره طبیعی کلیات فراوانی در نقاشی خود پنهان می دارد و بر این اساس هنر چینی در سراسر تاریخ خود طبیعت را ملهم از یک نیروی پنهان تصور کرده و هدف هنرمند آن این است که با این نیرو تماس یافته و کیفیتی را منتقل نماید حال این نیرو روح پنهان چیست و چـگـــونه می تواند اسرار طبیعت را بازگو کند ؟

هنر چینی جلوه نیستی است جلوه خلاء تهی هیچی عدم هنر در یک کلام تقلید تائو است و راه تائو همان به نمایش در آوردن است به نمایش در آوردن همان خلا ء تهی عدم که منجر به دیدن صورت بی صورت می شود پس تا این مرحله مشخص می شود که هنر چینی نوعی تفکر است یعنی تفکر در خدمت هنر اما تفکر درباره چه چیز می تواند به جلوه گری هنر چینی کمک کند این تفکر همان تائو و اندیشه درباره ذات ازلی طبیعت است چینی ها این ذات را معبود واقعی می دانند و رموز پنهان در طبیعت را به سان کتاب تفکری پنداشته که هر لحظه چهره می گشاید و پدیدارهای خود را به شکلی در زیبایی های نامحسوس طبیعی نشان می دهد و این راز همان تائو در اندیشه چینی است تائو چیزی است که همه جا هست اشکال را می آفریند صورتگری می کند چرخ زندگی را چرخانده و به بیانی دیگر چیزی در خلا ء است اصل خلا ئ نگری و خلا ء اندیشی پایه بینش چینی است تا جایی که نسبت به مفاهیم واقع گرایانه بی تفاوت می شوند و برای بیانات خود از شعر کـــمــک می گیرند مثلا عالم کیهان را کوه رود زمین بزرگ پنداشته و نفس انسان را به منزله قطره ایی در چشمه تشبیه می کند این زبان شاعرانه باعث گردید تا فکر چینی جنبه شاعرانه یافته در نتیجه دیدی اساطیری و شاعرانه نسبت به جهان پیرامون و طبیعت داشته باشند تا جایی که « واژه منظره در زبان چینی به معنای تصویر کوه و آب است و از این رو بلافاصله چیزی اساسی تر را به ذهن القاء می کند هنرمند چینی در اندیشه چیزی جامد و چیزی سیال است کوهها را چون بدن و جویبارهای آن را چون رگهایی پر از خون یک موجود زنــــده می پـــــندارد » ( بینون , 1383 : 89 ) این نحوه نگرش و دید تصویری و هنری شاعرانه چینی ملهم از اندیشه دینی تائو است زیرا بنا به اندیشه تائو هستی در تائو غرق است و هنرمند می بایست به فضای طبیعت و نیروی متعال چیره بر هستی اکتفا کند تا انسان رادر دامن طبیعت به رستگاری برساند و برترین راه رستگاری از نظر متفکر چینی همان تجربه عظیم روحانی است که بادرست زیستن و هماهنگی با طبیعت بدست می آید این رستگاری همان نیکبختی جاوید است که در هنر چینی منعکس می شود باور به اندیشه عرفانی تائو سبب گردید تا هنرمند برای نیل به رستگاری ابدی کار خود را از طبیعت آغاز نموده و عنصر آرمانی انسان به تائوی طبیعت پیوسته گردد .ادامه دارد...



[1]   - برای مطالعه بیشتر نک : ( گریک .ری , ( 1371 ) , « دائو رابطه ها » , ع.پاشایی , نشر فراوان , تهران ) .