سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مریم وبلاگ

مبانی نظری هنرادیان(زرتشت)-3

 قسمت چهارم-

در گذشته جشن آتش را به منزله دعای دفع اهریمن می دانستند و به منزله تطهیر و پالایش قبول داشتند زیرا آتش به اعتقاد آنان تنها عاملی بود که (ور ) میکرد یعنی داوری بود برای شناسایی خوب از بد که نمونه آن در اساطیر ایران گذشتن سیاوش از اتش می باشد سوگند به اتش نزد ایرانیان سابقه کهن دارد و در گذشته اعتقاد داشتندکه خورشید عامل نور و روشنایی و بیدار است و هرروز چشم خود را برای دیدن اعمال مردم باز می کند در جشن های سده یلدا چهارشنبه سوری مهرگان تماما از نماد اتش استفاده می شود سوری به معنای سرخ است و جشن چهارشنبه سوری جشن طهارت هاست و بخشی از آیین مهری است جشنی که به خورشید در شب چله باز می گردد و آتش افروزی در شب اول فروردین ماه بر سر معابر از حضور هرمزد و بازگشت فروهران به سوی نوری باز گو می کند که بر کره خاکی می تابد نقش چلیپا و خورشید و ماه و ستاره به صورتهای مختلف در تمدن های قدیم ایران دیـــــده می شود که همگی به نحوی یادآور آتش و نور هستند این رمز ها را می توان در تمدن های سیلک کاشان تل باکون فارس شوش خوزستان به عینیه دید که بیشتر نمادین هستند چلیپا و صلیب شکسته بر عناصر آتش و نور هم دلالت دارد و به همراه باد و آب و خاک عناصر یا آخشیک های مقدسی بودند که در حال حاضر در عصر جدید مشخص شد که این عناصر 4 گانه طبیعی در تداوم طبیعت و کائنات نقش اصلی را بازی می کنند چلیپا تصویری بود که فضا را به 4 قسمت تقسیم می کرد و مر کز آن نقطه ایی قرار داشت که محور چلیپا است این طرح به صورت پیاپی در تمام تجلیات روح هنر ایرانی دیده می شود بویژه که تشکیل دهنده آن یک فضای مثالی است که قبل و بعد از اسلام عنصر غالب بر اندیشه و تفکر و هنر ایرانی اسلامی بود و نشان از نور و روشنایی دارد و همان نور طبیعی است که با مظاهری مانند خلاقیت و روشنی مرتبـط می باشد و به این دلیل است که هنر ایرانی در جستجوی نور و روشنایی است همچنین در اوستا این نماد در مرکز خورنه و یا فره ایزدی در شمایل نگاری های ایرانی ظاهر شد و حتی در معابد زرتشتی هم خود را به صورت گنبدی بر چهار پایه نشان داد و باغ بهشت یا پردیس ایرانی هم بر اساس آن پلان بندی شده است و نقش ان بر بشقاب های ساسانی نگارگری باغ ها نقش قالی مساجد 4 ایوانی با نقش چلیپا به عنوان نمادی از خورشید و گردونه مهر دیده میشود[1].

 چلیپا به عنوان مظهری از نور و آتش رمز چهار عنصر مقدس است که بیانگر گردانندگی هستی بودند ( آب باد خاک آتش )رمزهای آتش و نور ابتدا بر سفالها آشکار شد که کارکرد آن نشان از توسل به این رموز در آیین مقدس ایران دارد بیشتر این نقوش رمزی جنبه جادویی داشتند و بر سفالین ها نقش می شدند که بیشتر به معابد تقدیم می شد و قصد آنان تبرک و تقدس غذا و نوشابه های مقدس بوده که ان را از گزند و بدی در امان دارد.[2] حرکت مدور چلیپای شکسته آن را به صورت نقش خورشید تبدیل می کند و ما را به تفکر وحدت بخشی و تمرکز که بعدها در ادیان توحیدی به آن اشاره میشودرهنمون است وحدت در کثرت و کثرت در وحدت که رمز توحید و یگانگی خداوند است که در تفکر و اندیشه اسلامی دارای فلسفه عمیق و معنوی است در فرهنگی آریایی آتش از مهمترین عناصر بود که برای ان اساطیر زیادی ساخته شده است در ایران باستان آتش را ( آتر ) می گفتند که بعدها به آذر تبدیل شد کلمه آتور بان به معنی نگهبان اتش یا آذر است که در دوره ساسانیان از طبقه روحانیان زرتشتی بودندو آتش و نور در جهان بینی زرتشتی و فلسفه آفرینش جهان اهمیت ویژه ایی دارد آتش یا آذر در دین مزدیسنا از بزرگترین داده های اهورا و میانجی میان انسان و خدا است و او ست که نیایش های مردم را به بارگاه اهورا می رساند اهورا مزدا روشنایی جاودان و طبیعتش نور است نقش آتش بعدهادر دوره زرتشت به سمبل دین مزدیسنا تبدیل شد و حتی در جنگ بین خیر و شر از نور و آتش کمک می گیرند ویکی از مظاهر آتش خورنه فره است که نزد ایرانیان باستان مهم بود که همان فروغ و روشنی و شکوه و بزرگی است که از جانب اهورا به پیامبر یا رهبر داده می شود و این آتش در اوستا به ( فرنگه ) یا خوره یا فره گویند و در اوستا به ان فر کیانی و ایزدی گویند که در زبان عام چهره نورانی نور خدایی فره ایزدی نام گذاری کردند برا ی نیایش آتش چند وسیله حائز اهمیت است : آتشدان آتشکده پرستش سو( آتش و نور )آتشدان رمز صفا و پاکی و مهر بود و اشاره به این دارد که انسان باید قلب خود را پاک کند و مجمر آتش با ید با آتش ایمان و عرفان روشن شود و این آتش همان اندیشه نیک گفتار نیک کردار نیک است که باید هرسه از گناه پاک شود و بخور و بوی خوش آتشدان کانون تراوش اندیشه نیک است و آتشکده مکانی برای دادگری درمانگاهی اموزشگاهی بوده است که حفظ و نگهداری آتشکده به دلیل جایگاه بالای آن برای پاسداری آتش و عمل نیایش است و آتشگاه محلی برای دادگری- در مانگاهی- آموزشگاهی بود در فلسفه دین زرتشت آمده کسی که به دل و روح خود صفا بخـشــد می تواند به نورالانوار نزدیک می شود زیرا آنچه به نور الانوار باز می گردد همان فروهرهای مثالی است استاد بهار در کتاب پژوهشی در اساطیر ایران می نویسد در مرحله بسیار کهن اقوام ایرانی به فره وشی به عنوان روان نیاکان نگریسته و بعدها روان و فروهر از هم جدا و دو چیز مستقل شدند در بندهشن آمده در آغاز هزاره اول اهورا مزدا از فره وشی ها می پرسد آیا ترجیــــح می دهند در عالم مینو مصون از خطر باقی بمانند یا به دنیای مادی هبوط کنند و با اهریمن بجنگند ؟روح از امر خداست و به خواست خود ان هنگام که در عالم ذر بود وارد عالم ماده شد تا با آموزش اسمای الهی راه کمال را طی کند و به اصل خود که فنا در راه خداست برسد فروهر ایزد نگهبان و راست روان است و می توان فروهر را به پرتو خداوندی ذره مینوی شکل آسمانی و خدایی معنی کردرمز نمادین فروهر هیچ گاه تصویری از اهورا مزدا نبوده است به گفته مولتون از قــــول هــــــرودوت « ایرانیان هیچ گاه تصویری از خدای خود نقش نکرده اند و تصاویری که داریوش رادر مقابل اهورا مزدا با دوبال نشان میدهد در واقع فره وشــــی اومی باشد » ( شنکایی , 1381 :285 ) در نقوش برجسته شاهان ایرانی زیر نماد بال گشوده اهورا مزدا هستند و نماینده این بیان است که انها نمایندگان خدا بر زمین اند و با اینکه در دوره های بعد فرهنگ زرتشتی با اعتقادات بیگانه آمیزش یافت و تجلی اهورا مزدا بصورت انسان امری عادی محسوب شد و در دوره ساسانی پیکره اورا مانند انسان به تصویر کشیدند اما باز هم نمایش آن در قالبهای مادی و تمثالها بیشتر تداعی کننده همان تمثالهای مقدس مسیحی است تا پیکره های شرک آلود زیرا آیین زرتشت در این زمینه نوعی گرایش ( شمایل شکنی ) داشته که تاکنون باقی مانده است شالوده پرورش و اموزش ایرانیان عهد هخامنشی بر اساس تربیت نیکی است وآنچه بیش از همه در زندگی اجتماعی دوره هخامنشی بارز است روح معنوی ایرانیان است که نحوه تربیت و تعلیم آنها را نشان میدهد روح آنان همواره به احساس نیکی گرائیده و انها رادر شاهراه راستی و ترقی قرار داده است و از ابتدا قوای روحانی و جسمانی , ایشان را مهیای کار نمود زیرا در ان زمان اهورامزدا خدای بزرگ قلمداد می شد ( اهورا مزدا بغ بزرگی است او بزرگتر از همه بغان است او اسمان و زمین را آفرید او مردان را آفرید ... اوست که داریوش شاه ایران را بر این سرزمین تسلط بخشید ) در دوره هخامنشی به دلیل تساهل در تثبیت دین ثابت باعث گردید تا خدایان بیشماری پرستش شوند مانند خدای خورشید ( مهر ) ماه و زمین ( زم ) اتـــش ( آتر ) آب ( اپم نپات ) باد ( وایو ) خدایانی که بعدها در دوران تسلط کامل دین زرتشتی تبدیل به ایزدان مقدس شدند و همراه با اهورامزدا به کار خلقت پرداختند [3]این ایزدان مجرد و نادیدنی بودند پس برای تصویر سازی آنها از صور نمادین بهره بردند و چون خدایی لامکان هستند پس می توانند همه جا نیایش شوند و چون پاک هستند میبایست با البسه پاک و در بلندی ستوده شده و آلودن مظاهر آنها ممنوع است در همان زمان عناصر اربعـه ( باد خاک اتش آب ) مجددا مورد تقدس قرار گرفته و به عنوان مظهری از اهورا مزدا خدایانی به انها تعلق گرفته بود مانند گردونه مهر -گردونه خورشید که نمادی از (خورشید خدای مهر )و مظهری از نور الانوار قلمداد شد و بر این اســاس اسامـــی( میترا و آناهیتا خدایان مهر و آب ) مورد توجه برخی از شاهان زرتشتی مانند اردشیر قرار گرفتند .ادامه دارد...



[1]   - برای مطالعه بیشتر نک : ( اواسابلتی . ماریا , ( 1387 ) , « مقاله : گلشن راز , باغ ایرانی و بیان شاعرانه و عرفان » , فصلنامه گلستان هنر , شماره 12 , نشر فرهنگستان هنر , تهران ).

[2]   - نمونه بارز این نوع آثار قوری های لوله دار سیلک کاشان است که در اطراف لوله ان نقش خورشید قرار دارد احتمالا به علت تداوم تاثیر نور خورشید به عنوان نور الهی بر مواد, این سفالینه ها را در برابر خورشید خشک می کردند و از نیروی زایاو گرمای ان استفاده میشد تا امکان زندگی جاوید فراهم شود این باور آنان در شکل گیری عقاید مردم ایران باستان به روز معاد و رستاخیز را تقویت کرده است

[3]   - برای مطالعه بیشتر نک : ( میر فخرایی . مهشید , ( 1380 ) , « مقاله : هنر و اساطیر زرتشتی » , کتاب ماه هنر , تهران ) .