مریم وبلاگ

مبانی نظری هنرادیان(زرتشت)-1

قسمت دوم-

تمام جهان و کائنات با نور خرد اهورا مزدا نیرو می گیرند و تمام قوانین طبیعت در قانون اهورا مزدا جمع شده است این قانون اهورامزدا ( اشه ) از دیگر جلوه های اهورا است و کاری جدا از دستور اهورا مزدا نمی کند ( اشه ) اراده خدا را تجلـــی می دهد و بصورت نور در تمام جهان متجلی است دهد « نور الانواری که از مشرق به مشرقی دیگر روشن کننده عالم است همان خورنه اوستا است » ( شایگان , 1373 :221 ) پس حقیقت مبادی آیین زرتشت بر این اساس استوار میشود : اعتقاد به اهورا مزدا تنها خالق هستی ثنویت در آفرینش های دوگانه خیر و شر باور به نورالانوار ( فره ایزدی ) قبول امشاسپندان ( کارگزاران خلقت و فرشتگان مقدس نامیرا و جلوه گاه صفات خدا ) عمل به سه اصل اخلاقی که تماما منجر به رستگاری روح انسان می گردد کتاب مقدس اوستا با سرودهای گاتها حاوی دستورالعملهای بنیادین دین زرتشت است که در شکل گیری ایده و عمل انها موثر بوده و در استحکام بخشی عناصر سازنده هنر و فلسفه دینی تاثیر بنیادی دارد در حیطه فرهنگ و هنر ایرانی آنچه مهم است روح ایرانی و وحدت گرایی معنوی هنر آنهاست زیرا تنها چیزی که باعث تمایز این روح می شود اعتقاد به آیین فرهی است که از تعالیم زرتشت برمی آید تا جایی که اعتقاد به اصالت اهورامزدا باعث گردید تا هنرمند ایرانی هیچ گاه به تصویر سازی تشبیهی رو نیاورد و نقوش و تصاویر همواره جنبه نمادین تنزیهی و غیر تشبیهی داشته باشند و از پیکر تراشی مانند انچه در هنر هندویی و بین النهرین است گریزان باشد « اندیشه توحید که زرتشت تعلیم داد این بود که اهورا مزدا خدا ی متعال و برتر از همگان است که باید مورد پرستش قرا رگیرد وی دارای ذاتی متعال و وجودی بی شبهه است و مقام روحانیت و لطف او بر تر از آن است که بتوان برای او تصویری یا تندیسی از چوب یا فلز بسازند » ( ناس , 1370 : 116 ) تمام صورتهای هنری ایران رمزی و نمادین اند که بیانگر تفکر تنزیهی ایران اساطیری است و مضامین آن صورت اهریمن و ایزدانی اند که بصور مثال و خبال تصویر شدند و با چهره های عادی تفاوت دارند هنر ایرانی بر اساس خداشناسی جهان شناسی انسان شناسی زرتشتی صورت دینی یافت و اساس خداشناسی آنها بر مبنای حضور مطلق اهورا مزدا بر تمام شئونات زندگی ایران باستان تاثیر قاطع گذاشت و اسا س جهان شناسی ان را به اعتقـــاد ( فره ) خورنه پی ریزی کرد چیزی که به معنی خواسته دارایی سعادت است این سه اصل باعث گردید تا جهان و انسان با خدا به وحدت گرایش یابند وهر انچه ظاهر می شود روبه سعادت بشری باشد و همه چیز در جهت فراهم کردن شرایطی برای سعادت انسانها پس از همکاری با اهورا مزدا قلمداد شود .

آشنایی با مفاهیم دین زرتشت به درک و دریافت معانی اسطوره های ایران باستان بستگی دارد زیرا شامل اندیشه خاص نسبت به فهم خویشتن شناسی جهان مادی و معنوی خدای اهورا مزدا است در نظر زرتشتی خدا خیر مطلق است و مخالف بدی است و سراسر جهان محل ستیز مرگ و زندگی است اما اهریمن در صدد نابودی همه جهان خوبی هاست و اهورا با خلق جهان و زیبایی هایش همواره سعی در آفرینش خوب دارد و همه چیز رابر مبنای درستی و راستی می خواهد طبق این گفتار دین زرتشت برنامه نهایی برای زندگی روزانه و قانون طبـــیعت ( اشه ) برای انسانها ترتیب داد که با اعتقاد به اینکه اگر جهان بخدا تعلق دارد باید با کناره گیری از گناه به فرشتگان امشاسپندان یاری کرد تا در مبارزه با شر پیروز شـوند ( اعمال نیک انسانها باعث جذب نیروهای مثبت اهورایی می شوند و به ایزدان و امشاسپندان یاری می دهند تا در مبارزه با دیوان و انگر مینیو پیروز شوند ) و این همیاری در قالب آفرینش خوب انسانها صبر و بردباری و فعالیت و نوآوری و کوشش و انجام امورات انسانی ... صورت می گیرد آفرینشی که اصل آن به عمل اهورا مزدا باز می گردد زیرا او هستی مطلق است که همواره در کار آفرینش خوب است و وظیفه دینی زرتشتی این است که بدن را سالم نگاه دارد و این سلامت در گروی سلامت روح و روان با پرورش معنویات بدست می آید ( روان و جان و روح ) انسان اساس زندگی اوست و در حقیقـت ( فره وشی ) ( خود آسمانی ) است که در روز الست از او پیمان گرفته شده و با قالب انسانی به زمین هبوط کرد تا نماینده خدا بر زمین باشد و به کار اهورایی و خلق نیکی بپردازند دین زرتشت می اموزد انسان در همبستگی خود با جهان باید کار و تلاش کند تا همه چیز در برداشتی شادمانه از زندگی خــــــلاصه شود زیرا ( جهان مادی تن انسان شادی ) جزو آفریده های نیک اهورا مزدا است و وظیفه دینی انسان این است که انها را گسترش دهد و این همان راه راستی است و پیروی آن فقط با اختیار انسان در عرصه عمل ممکن است زیرا اختیار داری بخش اساس این آیین بشمار می آید و آینده اخروی سعادت و کمال معنوی اورا رقم می زند در اندیشه زرتشت آمده اگر ادمیان بتوانند خود را به عالی ترین هدف برسانند یعنی با خدا ی اهورا مزدا یکی شوند سه اصل اعتقادی در زندگی انها تحقق می یابد و به نمونه انسان کامل ( مرد پارسا ) مبدل می شوند [1] این سه اصل اعتقادی مربوط به اخلاق اجتماعی آیین زرتشت است و با جهان بینی قوی همراه باشد و برای شناخت این جهان بینی باید فروزه های اهــــورا مــــــزدا ( امشاسپندان ) را شناخت زیرا تمام ارزشهای فرهنگی زرتشتی بر اساس فروزه های خداوند تکوین یافتند آیین زرتشت بر اساس اعتقاد به دو اصل تضاد خیر و شر اخلاق اجتماعی را بنیاد نهاد و بر مبنای آن هر کس می خواست چیزی باشد یا وسیله ایی خلق کند در حقیقت در راه خدایی قدم نهاده است زیرا ارزش خدایی و انسانی در محور خلاقیت و سازندگی قرار داشت و همگی معتقد بودند اهورا مزدا به عنوان آفریننده کل هستی سر منشا ء هر نوع ابداع بشـــری است ( خدا می سازد پس انسان هم باید بسازد ) اساس آموزه های زرتشت اصل مهم اجتماعی یعنی ( همبستگی و وحدت ) رادر جامعه ایرانی عصر خود تضمین کرد زیرا انتخاب اهورا مزدا به عنوان مظهر خوبی و اهریمن بمنزله بدی راه آزاد منشی را به مردم اموخت و حکمت زرتشتی رابر پایه سه اصل نیک استوار نمود تا جایی که تمام سعی انسانها برای حصول پیروزی جهان نور بر تاریکی به رکنی اساسی در تعلیم زرتشتی مبدل شد ( اصل همبستگی ) توانست بین پرستش خدایان اسطوره ایی ایران که تا قبل از ظهور زرتشت نیایش می شدند و اهورا مزدا به عنوان خالق یکتا ارتباطی منطقی برقرار سازد زیرا اساطیر زرتشتی دنباله اعتقاد به همان باورهای پیشین است که در پهندشت ایران ویج به ان اعتقاد داشتند و بعدها با رواج آیین زرتشت بین دین و دولتهایی که از اقوام مختلف ساکن در ایران بوجود آمده بود وحدتی ایجاد شد دین زرتشت توانست در سایه همگرایی و ایمان و اعتقاد بخدای اهورا مزدا هر گونه تفرقه مذهبی را از بین برده و با اتحاد بسیاری از خدایان زوال یافته قبلی به عنوان مظاهری از صفات اهورا مزدا انها را زیر چتر حمایتی خود قرار داده و نوعی همدلی وحدت اجتماعی مذهبی و حکومتی و ملی رادر ایران شاهنشاهی برقرار نماید زرتشت از راه اندیشه دانا مردم را به همکاری با اهورامزدا فرا خواند و اهورا به عنوان تنها رهبر این نظام معرفی شد و زرتشت اهورا مزدا را به عنوان خرد مطلق و سرور کائنات مدیر ماورالاطبیعه اعلام کرد که حرکت دائمی خلایق را بکمک نیروی ایزدان و فرشتگان امشاسپندان در رهبری خود دارد این جهان بینی ناشی از خرد گرایی است که قانون جهان داری را بر اساس نظام طبیعت و قانون مندی کیهانی استوار کرد و در سایه اندیشه آگاهانه توانست برای برقرار ی وحدت اهورا با ایزدان قدیم نوعی همبستگی عقیدتی و همه جانبه در تمام شهرهای باستانی ایران بوجود آورد در حقیقت با شناخت درست از تشکیلات معنوی بود که اهورا مزدا به عنوان رهبر کل تجلی نمود و شاهان هخامنشی توانستد با تکیه به این ایده که وحدت و هدایت کلی را از اهورا می دانستند خود را در سایه او فرمانروای سراسر عالم بدانند . ادامه دارد...



[1]   - برای مطالعه بیشترنک (هینلز.جان ,(1385) ,«شناخت اساطیر ایران » , ژاله آموزگاز ,نشر چشمه , تهران) .