سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مریم وبلاگ

مبانی نظری هنر ادیان(هندو)-3

قسمت چهارم -

پایه نظری اعتقاد به خدایان تجسم یافته هندویی در این اصل خلاصه شده است و همه بــه یـــــک منـــشــاء یــــعنــی( برهمـــن ) بــاز می گردند همچنین درباره تجسد خدایان در متون مقدس هندویی امده است « ما پاســــخ می گوییم که رب اعلا ممکن است هر گاه بخواهد شکل جسمانی به خود گیرد که از مایا حاصل می شود تا پرستندگان مخلص خویش را خوشنود سازد باید گفت که همه اینها صرفا از باب تمثیل و تشبیه است چنانکه گوییم برهمن اینجا یا انجاست حال آنکه در واقع او فقط در مقام جلال خویش است » ( همان :22 ) عناصر سازنده هستی مانند ( آب باد خاک اتش ) و عرش با اشکال متفاوت برهمن بوجود آمدند و در ساخت انها کلمه اوم برهمن دخالت دارد زیرا در اسطوره های هندویی چنین اعتقادی وجود دارد که خلقت عالم توسط صدای ازلی ( مانترام ) یا ( اوم ) انجام می گیرد و کل عالم و هستی از یک ( انرژی واحد ) بنـام ( پرانا ) انرژی و نیرو گرفته اند و تمام خدایان تجسد یافته یا از نـوع مــانتــرا ( کلام ) یا از نوع یانترا ( بازنمایی هندسی ) هستند اما آنچه تصویر را می سازد همان مانترا است مطابق با این نظریه همه جهان بر اساس کلام الهی اسم اعظم پرنو برهمن خلق شده اند و همگی تجلیات برهمن اعلی هستند هندوها معتقدند طبیعت مادی در اندیشه یا قدرت خلاقه الهی قرار دارد که با کلام او پس از اندیشه درباره ان ساخته شـد ( آن همه از اندیشه من زاده اند گیتا 6/10 ) از دیگر مکاتب هندویی که از تفکرات بنیادی در تکوین هنر دینی هند است نظام سانکهیه است این نظام در شکل گیری دو هنر اصلی هند یعنی رقص و موسیقی دخالت مستقیم دارد مطابق با این نظام همه چیز در عالم از ترکیب ( پروشا پراکریتی ) از دیگر وجوه برهمن اعلاء بدست می آید « هنر در مکتب سانکهیه چیزی نیست جز به ظهور در آوردن رقص تکوینی پس در نقاشی و معماری و هر اثر هنری این رقص کیهانی این بازی مرگ و حیات و در هم شدن قوا ... این رقـــــــــص آب و باد و خــــاک و آتــــش در ظــــهــور می آیـد » ( ریخته گران , 1385 : 53 ) در این نظام اعتقادی عقیده دارند تمام جریانات زندگی و طبیعت به منزله یک رقص کیهانی است که به ان رقص تکوینی می گویند و این رقص عالم همیشه برپاست و جهان عرصه رقص خدای شیوا یکی از وجوه برهمن ساگانا است شیوا با رقص خود که پنج عمل و وظیفه اورا نشان می دهد چـــرخ حــــیات را می چرخاند در تفکر سانکهیه برای این رقص چنین بیــان می شود : در آغاز جهان همه چیز به شکل موسیقی بود و همه مخلوقات از موسیقی شکل یافتند و حتی وداها از ابتدا اشعار بودند و هنر هنوز صورتی نداشت اما با موسیقی و آوای کلام اعظـــم الهــــــی ( شــــعر تکوینی ) در ماده تاثیر گذاشت وماده را به جنبش اورد و رقص پدید آمد در حقیقت از راه قدرت کلمه مقدس اوم در این موسیقی تکوینی است که رقص کیهانی در می گیرد این رقص قدرتی خلاقه دارد که از آن بــازی کیـــهانی اغــاز شــــد ( لیلا ) و سپس بااین بازی کیهانی هستی برپا گردید در نظام سانکهیه رقص تکوینی عالم با دو وجه دیگر برهمن یعنـــی ( پروشا پراکریتی ) ارتباط دارد زیرا عقیده دارند قبل از اینکه خدا تجلی کنـــد پـــــروشا ( جلوه متــجلی حق ) پا به صحــنــه می گذارد و با پراکریتی عالم را می سازد پراکریتی با سه کیفیت خود به عناصر موجـــودیــــت می بخشد و این سه کیـــفیــت ( رجس طمس ستوه ) است طمس تماما تاریکی است و موجودات عالم ابتدا در این مرحله از تاریکی قرار دارند و هنوز به نور الهی روشن نشده اند اما سر انجام با ستوه نورانی می شوند و ازرجس قوت و انـرژی می گیرند این سه کیفیت پراکریتی همیشه حاضر است و هر چیزی که در عالم خلق می شود نتیجه غلبه نور بر تاریکی است و نهایتـــا هــــمه گـــونـــه ( ترکیب و تنوع پذیری و تکثیر ) در عالم خلقت با ویژگی های پراکریتی بوجود می آید این سه ویژگی هر سه صفات اصلی تثلیث هندویی هستند همچنین در اندیشه سانکــــهــــیه امــده از ازدواج ( پروشا پراکریتی ) عقل بزرگ ( مهات بودهی ) بوجود امده است و هر چه در عالم ساخته میشود مظهری از عقل بزرگ است و این عقل بزرگ موجودات عالم را خلق کرده است تمام عناصر زمین و آسمان محمل بازی کیهانی است زیرا هر چیزی که خلق می شود از طریق عناصر موجود در آب باد خاک اتش آفریده شده است که در طی بازی کیهانی صــورت می گیرد از دیدگاه هندویی هر گونه واکنش و تاثیر پذیری و تاثیر گذاری در عالم ماده یک بازی کیهانی است و مراحل این بازی توسط خدایان هندویی که هر کدام صورتی از برهمن هستند انجام پذیر است تمام این تفکرات باعث ساخت صور هنری هنـدویی ( پیکر تراشی نقاشی موسیقی رقص ) و در نهایت هنر معماری معابد گردید زیرا هندوها در هنر معبد سازی خود پیکر پروشا ( صورتی از برهمن ) را در نظر دارند آنها معتقدند در اغاز جهان وداها پیکر پروشا را قربانی کردند و از هر بخش بدن او قسمتی از کائنات را ساختند عمل قربانی پروشا به عنوان نفس عمل قربانی در معابد ارزش دینی و بنیادی در تفکر هندویی دارد و در ساخت جهت معابد هم مورد توجه است زیرا پروشا در مرتبه آب باد خاک اتش ظاهر و قربانی میشود حقیقت توحیدی هندو بر این است کل عالم تن پروشا است و پروشا در تن خود ماده اصل و حیات بخش عالم را دارد و همه پیکره های مادی از وجود او هستند و در مراسم قربانی این بدن پروشا است که قربانی می شود و چون پروشا کل عالم هم قربانی کننده و هم قربانی می گردد تمام دنیا را واقعیت قربانی پنداشته و عالم را قربانگاه می دانند و در این قربانگاه است که رقص شیوا در می گیرد زیرا پروشا خود قربانی کننده هم هست با این توضیح که رقص شیوا با سه قوه پراکریتی زندگی و حیات عالم را می سازد و با رقص مرگ خود همه چیز را نـابــــود می کــند با ایـــن رقـــص ( زندگی و مردن ) حیات و زندگی جریان دارد و با این رقص مرگ بازی تکوینی جهان صورت یافــــتــه بی صورت در صورت تبدیل می شود و در نهایـــــــت هر چیزی که نابود شده است دوباره ساختــه میشود [1].

 در مکتب سانکهیه دنیا عرصه روح پروشا است و عالم از عناصر اربعه ساخته شده است و همه چیز در حال زندگی و مردن است و هیچ چیز ثابت نیست یعنی باید هر چیزی که فانی می شود دوباره بخدا باز می گردد و مجددا حیات گیرد این زندگی و مردن و این حیات دوباره توسط ( روح ازلی ) که در خاک آب آتش باد نهفته است تکرار می شود و با صفات سه خدای ( برهما ویشنو شیوا ) انجام می گیرد طبق اندیشه هندویی همه عالم یک شخص ازلی است که به ان ( مها پروشا ) گویند و ان همان آدم نخستینی است که انسان معنوی بوده و همه عالم جلوه گاه اوست این عالم به منزله شخصی است که سرش در شرق پایش در غرب دستانش در شمال و جنوب قرار گرفته است .

 هندویی معتقد است کار او کار خدایی است و هنرمند توانسته با تکرار عمل دواها ( موجودات آسمانی ) که اولین بار پیکر پروشا را تجزیه کردند تمام وجوه متلاشی شده بدن برهمن را به اصل خود باز گرداند پس به عقیده انان کار هنری هندو مانند کار ملائکه کردن است و اصل را بر این گذاشتند که منشا ء هنر انها آسمانی است و از طریق الهگان به زمین نـــازل می شود به همین سبب برای صنایع هنری خود بوجود الهه یا خدایی قایل می شوند مانند هنر معماری که ویشوا کارما وجهی از برهمن در ساختار آن دخالت دارد« همه اشکال حیات و فعالیتهای موجود در جهان هستی که خدا در قالب آنها تجلی یافته در قالب تزئینات معابد امکان بروز یافتند اینگونه جهان بینی در جوهره حیات دینی نهفته است و براین معنی تاکید دارد که حذف هریکی از ابعاد زندگی در انتها انکار خدا رادر بر خواهد داشت » ( کوماراســوآمی , 1382 :137 ) از مظاهر اعتقادی هندو ها به هنر آسمانی به این باور باز می گردد که عقیده دارند هندسه زمینی ترجمانی از هندسه کائنات است و هنر معماری انها تمثال آسمانی است زیرا معبد سازی توسط هنرمند سنتی هندو با اندازه های آسمانی ساخته شده است و این اندازه های آسمانی همان تناسباتی اند که با مراقبه و شهود و فنای مطلق هنرمند بدست می آیـــنــد و بـــه ان ( پرجینا ماتره ) و ( بهوته ماتره ) گویند .

اوج عظمت هنری هندوان در معماری انهاست زیرا اسا س ساختمان سازی معابد بر اصل واحد ( جوهر مطلقه کائنات ) بنا شده و در انجا سرشار از پیکره های خدایان تمثیلی است که با تناسبات آسمانی و به اندازه های زمینی ساخته شده اند معابد هندویی مکانی هستند که می بایست حقیقت روحانی عالم ( روح پروشا ) در ان تجلی کند زیرا این مکان محل جایگیری روح اعظم می باشد و قربانگاهی است که با روح ارتباط دارد و این روح همان پروشا است . ادامه دارد...



[1]   - برای مطالعه بیشترنک :(ریخته گران . محمد رضا , ( 1385 ) , « هنر و زیبا شناسی در شرق آسیا » , فرهنگستان هنر , تهران ).