سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مریم وبلاگ

مبانی نظری هنر ادیان(مسیح)-1

قسمت دوم-

هنر مسیحی ذات هنر رادر تفکرات الهی دانسته و غایت ان را در جاودانگی انسان می داند زیرا هنرمند می بایست با مکاشفات غیبی به عالم مافوق بپیوندد تا بتواند اسماء و صفات خداوند را در کار هنری خود تجلی و ظهوری معنوی بخشد هنر مسیحی سعی داشت زیبایی معنوی و عرفانی را تجلی دهد و نور برای او به منزله نمادی از زیبایی الهی است هنرمند مسیحی معتقد بود این زیبایی در جوهره اشیاء و پدیده های پیرامون هنرمند قرار دارد و طبیعت محمل آیات خداوند است و با خود نشانه هایی از مبداء دارند هنر مسیحی اشیاء را شایسته تجلی رمزی کلمه می دانست زیرا هر شی به منزله آیت و رمزی از چیزی ورای آن قلمداد میشد به این سبب در هنر مسیحی اعتقادی راسخ وجود داشت که هنر می بایست با معرفت همراه باشد زیرا خداوند از طریق معرفت عامل ظهور همه چیز است و با معرفت بخدا کار هنری زیبا می شود معرفتی که فقط در سایه تفکر بدست می آید زیرا با تفکر و معرفت همه چیز با احساس درونی و عشق قابلیت درک می یافت هنر مسیحی در خدمت هدفی غایی قرار داشت و همان شناخت خدا بود زیرا با شناخت خـدا می توان به زیبایی جوهری ذات اشیاء رسید و این از مهمترین مفاهیم نگرش مسیحی است آنها زیبایی را عینی دانسته که در بطن اثر هنری قرار دارد و هنرمند در ساخت این زیبایی هیچ گونه دخالتی ندارد و وظیفه او فقط کشف زیبایی است در هنرمسیحی همه آثار هنری جنبه کاربردی دارند و هر گز بین هنر کاربردی و هنر زیبا تفاوتی قایـل نبــــودند « هنرمند سنتی همواره خود را وقف آن خیری می کند که قرار است در اثر هنری بروز دهد کا راو انجام یک مناسک است و در این مسیر او بدون قصد و حتی بدون خود اگاهی به ابزار و بیان خویش می پردازد و در این حالت شیوه کار او منطبق با موازین و مفاهیمی است که باعث می شود آثار هنری مسیحی بدون امضـا باشد » (کوماراسوآمی , 1386 :72 ) به این سبب زیبایی هنری در کار آنها بی معنا بود آنها زیبایی رادر محتوای اثر معانی متعالی آن جمال شناختی اثر می دانستند جمالی که بر تناسب و نظم و هماهنگی اجزاء متکی بود هنر صدر مسیحی با نگاه مومن مسیحی به دنیا آغاز شد و مبداء آن عالم ملکوت و معیار آن ( خدا ) بود و شمایلها معماری کلیساها تزئینات تجریدی ان حقیقت دیگری را با رمز بیان می کرد تا جایی که طبیعت گریزی و بعدها توجه به حالات روحی و نمادین شمایل های مقدس و نقاشی های مذهبی از ویژگی های هنر مسیحی بشمار آمد در این تصاویر تمام چهره ها حالت جسمانی خود را از دست دادند زیرا هنرمند سعی داشت تا ماهیت فوق بشری ( انسان ازلی ) را به نمایش گذارد معماری شمایل نگاری نقاشی سه هنر دنیای مسیحی است که شمایل ها و تماثیل جلوه گاه زندگی معنوی و لطف الهی قلمداد می شدند « در صورتهای مقدس نحوی تجسم روح القدس را تشخیص داده است عینا همانطور که خدا در پیکر عیسی پسر تجسم می یابد پس صورتهای مذکور در زمره مقدسات قرار می گیرند و وسیله نقل و انتقال لطف و حدت الهی به مومنین تلقی می شوند درست شبیه به کتاب مقدس یعنی همان منزلت کلمه دینی که کتاب مقدس برای مومنین باسواد دارد صور و تماثیل و اسطه و وسیله انتقال روح الهی و لطف خدا به مومنین است و باید این تصاویر و نقوش و تماثیل مانند صلیب انجیل های چهارگانه مورد احترام و تقدیس قرار گیرند »(ناس , 1370 :426 ) هنرمند مسیحی در ابتدای ترویج پیام خود برای تعلیم کلام خدا به ذهن مردم عوام از شمایلها و نقاشی های مذهبی استفاده میکرد زیرا قصد بر این بود تا مفاهیم معنوی را بیان کند .

در این هنر ( معماری کلیسا ) بیانگر ( وحدت ظاهر و باطن ) تن مسیح است زیرا ظاهر آن به وجود مسیح بشری و باطن آن به ( خدا ) در وجود عیسی مسیح ع باز می گردد و طرح آن بشکل صلیبی است که سر آن به شرق بیت المـــــقدس می باشد این معماری مظهر عیسی در ذات الوهیت است که بر زمین تجلی می کند و هر بخش آن بخشی از تن مسیح ع است و بدن مسیح در قالب کلیسا محل نزول ( کلام خدا ) است زیرا حلول کلمه در وجود عیسی ع همان قربانی شدن است قربانی که با معنای ( تن انسان خدا ) در وجود عیسی ع معنا یافت و مفهوم کیهانی دارد چون در اندیشه مسیحی کیهان جلوه تن ذات الوهیتی است که در وجود عیسی مسیح ع متجلی می شود فضای کلیسای مسیحی نوعی فضای روحانی را تـداعــی می کند و سعی دارد تا ارتباطی معنوی بین انسان و خدا برقرار کند تا جایی که دیوارهای بلند کلیساها نوعی عروج روحانی را القاء می کند تا مسیحی خود را در قبال جلال الهی ناچیز تصور کند هنرمند مسیحی قصد دارد تا با این فضا سازی معنوی نسبت روحانی بین خدا و انسان برقرار کرده و با ایجاد سکوت در فــــضا نــوعی ( تفکر و مراقبه عرفانی ) را انتقال دهد هنر صدر مسیح با استفاده از فضا و مکانهای خالی و تاریک حقایق متعالی را تـــصویر می کند و با نقاشی دیوار کلیساها ماهیت فوق انسانی را به نمایش می گذارد زیرا این انسان دیگر انسان زمینی نیست بلکه انسانــی اســت کـــه می بایست به جاودانگی برسد .

در بسیاری از صور هنری صدر مسیح , طبیعت زدایی خاصی بچشم می خورد که ناشی از اعتقاد اولیه مسیحیان به مسئله شمایل شکنی است این طبیعت زدایی سبب بهره برداری از نقوش تجریدی و عملا روحانی شدن فضا و مکان گردید و نوعی عدم دلبستگی به فردیت را بوجود را بوجود آورد و این عامل باعث شد تا هنرمند مسیحی به خلوتی روحانی و انزوا کشیده شود و به ساخت تولیدات هنری کوچک علاقمند گردد .

 دوره دوم هنر دینی مسیح ع با بیزانس آغاز شد و معطوف به دوره امپراتوری روم شرقی است و آثار مهم آن با نماد گرایی و ساده سازی ساخته شده اند در هنرهای تجسمی بیزانس هیچ گونه فضای سه بعدی وجود ندارد و مفاهیم عارفانه آن با رموز و اشکال نمادین تمثال ها بیان می شوند در این دوره از هنر مسیحی امپراتوران بیزانس مورد توجه حضرت مسیح ع و مریم ع قرار دارند و نشانه های تقدس ربانی آن از طریق هاله نور بر گرد سرآنها نمایـــــش داده می شود که به منزله سلطنت الهی است نقوش محراب کلیساها ی دوره بیزانس با رموز تمثیلی شبیه سازی شدند و تماما نشانگر اندیشه مسیحی نسبت به رهایی و رستگاری انسان توسط مسیح ع است در نقاشی های کلیساها , عیسی در میان فرشتگان تصویر می شود و مضامین آن بحضور مجدد مسیح ع در جهان اشاره می کند هنر بیزانس بر مدار خدا مداری قرار داشت و این خدا گرایی با حضور مسیح ع و شاه صورت دینی یافت و احکام کلیسا و دولــت به مـــنزله ( قوانین الهی ) در وجود امپراتور بیزانس جمع گردید این هنر بر روحانیت و امر قدسی هنر تاکید زیادی داشت زیرا سعی دارد تا حس ماورای الطبیعه را القاء کند به همین لحاظ در ساخت مجسمه های مریم ع و مسیح ع از روایات انجیل استفاده می کردند و بیشتر درون مایه های هنری انها موضوع تصلیب مسیح ع است نقوش تمثالهای مقدس کلیساها به منزله وجود نامرئی خداوند مریم عیسی فرشتگان قدیسین مقدس انگاشته شدند تا جایی که حتی کرنش در برابر آنها جایز گردید .

ادامه دارد...