سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مریم وبلاگ

مبانی نظری هنر ادیان(مسیح)

محقق و خواننده گرامی در صورت مطالعه و یا استفاده از این مطالب مبلغ 3000 تومان به شماره کارت اینجانب بنام مریم فدایی - بانک تجارت شماره کارت 6273531030083832وشماره حساب 0003435573494 واریز نمایئد با سپاس از حسن رعایت شرعی شما

 

مسیــــــح [1]

برای درک هنر مسیحی به قول کوماراسوامی می بایست « روح قرون وسطی , روح خود مسیحیت , روح آنچه را که به حق فلسفه جاودان گویند باز شناخت » ( کوماراسوآمی , 1377و 1378,« ماهیت قرون وسطی » :19 )

آنچه ارکان نظری هنر مسیحی را می سازد به وجود عیسی ع باز می گردد که اساس هنر مسیـــــــــحـی را بر 3 اصـــل ( تجسد تثلیث رابطه لاهوت و ناسوت )   قرار می دهد و بران اساس می بایست همه چیز بر پایه تجسد کلام الهی ساخته و پرداخته شود زیرا مسیحیت تمام امکانات اشیاء رادر کلام الهی می داند ( همه چیز بواسطه کلام هستی یافت یوحنا : فصل 1/آیه 3 ) این نحوه اندیشه باعث شد تا هر گونه ابداع هنری فقط با وجود حضرت عیسی ع موجودیت یابد و تمام آثار هنری انها از صدر مسیح تا دوره بیزانس به منزله جلوه گاهی برای تجسم بخشی خداوند در وجود عیسی مسیح ع ساخته شود هنر مسیحی در مراحل اغازین پیدایش خود بصور هنری نیاز نداشت زیرا حضرت عیسی ع و حواریون برای نشر پیام الهی در هر مکانی تبلیغ می کردند و از هر گونه تشبیه و تجسد الهی روگردان بودند و حتی پس از قضیه شمایل شکنان مدتی آثاری از پیکر تراشی و تمثال سازی قدیسان هم تصویری بدست نیامد تا اینکه بعدها به دلیل شکوفایی هنر دینی مسیح و اعتقاد متفکران آن به امر ( تجلی و ظهور ) کلیساها به نقوش تزئینی رو آوردند و استفاده از رمز نگاری مسیحی امر ضروری قلمداد گردید و علایم خاصی مانند ( دایره چرخ صلیب وحروف لاتین طاووس ) به منزله نشانه های رمزی مسیحی کاربرد دینی یافت .

در حقیقت آنچه در هنر مسیحی غالب بود و جزو ارکان نظری آن محسوب میشد به وجود حضرت عیـــــسی ع بــــاز می گردد زیرا عقیده داشتند خداوند در کالبد مادی مسیح تنزل خاکی یافت و اساس پیدایش هنر انها معطوف به این اصل گردید عاملی که باعث شد تا تمام صور هنری مسیح در جهت نمایش حقایق عالم معنا با زبان رمز و اشاره بیان شود هنرمندان مسیحی ( الوهیت خداوند ) را به شکل شمایل تجسم و تجسد بخشیدند زیرا بر این باورند که خداوند بصورت انسانی در آمد تا انسانی را که بصورت الهی خلق شده رستگار کند آثار هنر مسیحی با 3 هدف عمده اعتقادی رشد کرد و به رستگاری و نجات بشر کسب تکامل فردی و حصول راه نجات مربوط است از نظر مسیحی همه چیز در جهان تجلی و ظهور خداوند هستند و آیات الهی اند و خدای متــــعال به شــکــل ( کلمه ا...) در وجود عیسی بشری ظاهر شده است و خدا را می توان به صورت عیسی ع پرستید در اندیشه مسیحی ( کلمه ) امر دنیوی نیست بلکه ( کلمه ) در کالبد مسیح همان صورت خدای نادیده و برترین مخلوق است و تصویر سازی از مسیح به مثابه آخرین بازتاب کلمه الهی بر زمین قلمداد میشود با این نحوه اعتقادی در صدر مسیح همه خلاقیتهای هنری بر اساس ( عقل دین وحی ) تکوین یافت و تفکر ان بر پایه وحدانیت قرار داشت در اندیشه هنرمند مسیحی همه هستی مظاهر و تجلی خداست و جهان نشانه هایی از خدا دارد و هر چیزی به منزله نشانه ایی از اشیای مقدس محسوب می شود تجسم و تجلی خدا در وجود مسیح ع باعث گردید تا هنرمندان مسیحی به هنر تشبیهی و تصویری روی آورند تا به این طریق صورت الهی رادر صورت مسیح ع تصویر کنند تمام ابداعات هنری صدر مسیح در راستای حفظ ادراک حقایق جهان رمزی شکل گرفته است و با حقایق معنوی آن توافق دارند کشف این حقایق حکمتی دارد و این حکمت در لوگوس ( کلمه ) نهفته است و هنرمند مطابق با حکمت مسیــــحی ( لوگوس کلمه ) را همان اسما ء الهی دانسته و به آن کلمه = لوگوس کیفیتی خلاق می بخشد زیرا عقیده دارند قدرت کلمه همه چیز را می سازد « نظر مبانی حکمی متالهان مسیحی در این است که امکان اساسی همه اشیا در لوگوس و کلام الهی نهفته است زیرا همه چیز بواسطه کلمه هستی یافت چون او نور حقیقی است و همه چیز از او یا در او بوجود آمد پس نور کلمه از ان ما نیست بلکه متعلق به کلمه است حاضر در همه جاست» ( مدد پور , 1383 , « هنر و زیبایی در نظر متفکران مسیحی و مسلمان » :163 ) هنرمند مسیحی سعی دارد تا پیوند معنوی بین کلام الهی و نور حقیقی بوجود آورد زیرا عقیده بر این بود ( همه چیز از او یا در او بوجود می آید چون او نور حقیقی است یوحنا :فصل1/آیات 9و10 ) بگفته بورکهارت ( مسیحیت نوری در ظلمات بود )در صدر مسیح این باور وجود داشت که ذات حق با اسماء الهی ظهور یافتـــه و هــــنر می بایست در جهت ظهور و تجسم همان اســـمـــــاء در قـــالــــب ( کلمه ا...) بر زمین انجام وظیفه کند در نظر اندیشمندان صدر مسیح عقل انسانها مظهری از لوگوس عقل کل کلام سخن کلام الهی است که از ازل با خدا بوده و به شکل عقل باطنی و وحی الهی نازل شده و هردو انها جلوه کلمه و عقل کل ( لوگوس ) هستند در ارتباط با وضعیت اعتقادی صدر مسیح فیلیپ شرارد می گویــد « جامعه قرون وسطی جامعه ایی ارگانیک و وحدانی بود نوعی نظم مقدس از سوی خدا بر زمین ایجاد شده بود که در آن همه چیز ... مقدس تصور می شدند اینها بیان کننده جهان شناسی الهی و علاماتی بودند که جهان مشهود را به عالم غیب و زمین را به آسمان پیوند می دادند .. قسمت عمده کوشش در جهان قرون وسطی صرف حفظ و پرورش ذوق ادراک حقایــقی می شد که به آن مافوق الطبیعه گویــند » ( شــرارد , 1356« علوم جدید و غیر انسانی شدن انسان » : 36 ) .ادامه دارد...



[1]   - برای مطالعه بیشتر نک : ( کوماراسوآمی . آناندا, ( 1386) , « فلسفه هنر مسیحی و شرقی » , امیر حسین . ذکر گو , انتشارات فرهنگستان هنر , تهران ) .